ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ

ـ [در پی اصول دهگانه‌ای که در فطرت آدمی قرار دادیم و همه پیامبران بر آن یادآوری می‌کردند] سپس به موسی کتاب [=تورات / شریعت] دادیم تا تمام کننده [نعمت] بر هر که نیکی نماید، و بیان کننده روشن همه چیز [مرتبط با ایمان] و هدایتی و رحمتی [برای بندگان] باشد تا به ملاقات پروردگارشان ایمان آورند. 275

275- «لقاء پروردگار» را اغلب مترجمان ملاقات خدا در روز قیامت و رستاخیز شمرده‌اند، هر چند این معنا در مواردی صدق می‌کند، اما به نظر می‌رسد لقاء ربوبی تنها در آخرت نیست، وقتی خدا از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است، امکان ارتباط (ملاقات) با او همواره برقرار می‌باشد. لقاء ربوبی، نزدیک شدن و پیوند بنده با پروردگار است. همچنانکه دانش‌آموز با گوش سپردن به معلم و خواندن هر کلمه از کتاب، به درک و فهم و ملاقات (تلاقی، تلقی، القاء...) مرتبه‌ای از هویت علمی او نزدیک می‌شود، کسی اگر گوش دل به کلام حق سپرده باشد و به آن عمل کند، پله پله به لقای او نزدیک می‌شود.
مشرکین از آنجایی که امکان ارتباط با خدا را جز از طریق بُت‌ها، که آنها را شفیع و واسطه می‌شمردند، ممکن نمی‌دانستند، نزول مستقیم و بی‌واسطه وحی به بشری عادی، به خصوص پیامبری یتیم و فقیر را باور نمی‌کردند و می‌پنداشتند اگر چنین ارتباطی امکان‌پذیر باشد، چرا قرآن بر ما که ثروتمند و قدرتمند هستیم نازل نشده است!؟