قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل لَّا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ

بگو [=از آنان بپرس] شهادت چه چیزی [بر صدق رسالت من در ابلاغ توحید و آخرت] مهم‌تر است؟ 22 [با بدیهی بودن پاسخ آنها] بگو: خدا میان من و شما [بر حقانیّت این پیام] شاهد است؛ و این قرآن بر من وحی شده است تا شما را و هر که را این پیام به او برسد هشدار دهم. 23 [با این حال] آیا شما واقعاً شهادت می‌دهید که با خدا معبودان دیگری هم وجود دارند؟ بگو: من [که هرگز چنین] گواهی نمی‌دهم! بگو: 24 جز این نیست که او معبودی یکتاست و من جداً از آنچه [با خدا در حاجات و عبادات خود] شریک می‌گیرید، برکنار هستم 25 [=هیچ همراهی با شما در این کار نمی‌کنم].

22- چرا به جای: شهادت «چه کسی» بزرگتر است، «چه چیزی» آمده است!؟ البته اگر شهادت را زبانی بدانیم، مسلم است که «چه کسی» باید می‌آمد، اما چون مسئله سند و مدرک برای اثبات حقیقتی مطرح است، «چه چیزی» جامع‌تر از «چه کسی» می‌باشد. می‌گویند: آفتاب آمد دلیل آفتاب!

23- جمله «وَمَنْ بَلَغَ» تصریحی است در قرآن بر رسالت جهانی پیامبر اسلام، فراتر از زمان و مکان خویش.

24- در این آیه 4 بار فرمان بگو (قُل) به پیامبر اسلام آمده است. کاربرد این فعل در سوره انعام از همه سوره‌های قرآن بیشتر است، به طوری که از 332 باری که «قُل» در قرآن آمده است، 44 بار آن در این سوره است و به طور نسبی به مراتب بیش از بقیه سوره‌ها می‌باشد. چنین امری نشانگر حالت جدلی (Polimique) داشتن سوره در ارتباط با نظریات منحرفانه مشرکین می‌باشد و بر محتوای نظری و آموزشی موضوع شرک و توحید دلالت می‌کند.

25- بری بودن از کاری یا کسی، بیش از آنکه مفهوم بیزاری و تنفر داشته باشد، مفهوم برکناری، اعلام عدم موافقت و مبری بودن از عواقب و آثار آن است. همچنانکه گفته می‌شود فلان شخص از اتهامات وارده «تبرئه» شد و «برائت» یافت، این کلمه به معنای بهبودی از بیماری (بری شدن از مرض) و شفا یافتن نیز در قرآن آمده است. کاری که حضرت عیسی(ع) به اذن خدا می‌کرد (...وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللهِ...- آل‌عمران 49 (3:49) ).