قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُوا يَاحَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ
کسانی که لقای پروردگار را دروغ شمردند، 35 زیان کردهاند [اما فعلا متوجه زیان خود نیستند] تا آنگاه که به ناگه رستاخیز بر آنها فرا رسد، [در آن روز] در حالی که بار گناهان خویش بر پشت میکِشند، گویند: ای دریغ و افسوس بر ما از کوتاهیهایی که نسبت به آن [لقای الهی / سرای ابدی] میکردیم. آگاه باشید که چه بد باری را بر دوش می کشند. 36
35- «لقاء پروردگار» را اغلب ملاقات خدا در روز قیامت و رستاخیز شمردهاند، هر چند این معنا در مواردی صدق میکند، اما به نظر میرسد لقاء ربوبی تنها در آخرت نیست، وقتی خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است، امکان برقراری ارتباط (ملاقات) با او همواره برقرار میباشد. لقاء ربوبی، همین نزدیک شدن و پیوند بنده با پروردگار است. همچنانکه دانشآموز با گوش سپردن به تدریس معلم و خواندن هر کلمه از کتاب او، به درک و فهم و ملاقات (تلاقی، تلقی، القاء...) مرتبهای از هویت علمی معلم نزدیک میشود، ما نیز اگر گوش دل به کلام حق سپرده باشیم و به آن عمل کنیم، پله پله به لقای او نزدیک میشویم.
مشرکین از آنجائی که امکان ارتباط با خدا را جز از طریق بُتها، که آنها را شفیع و واسطه میشمردند، ممکن نمیدانستند، نزول مستقیم و بیواسطه وحی به بشری عادی، به خصوص پیامبری یتیم و فقیر، را باور نمیکردند و پیش خود میپنداشتند که اگر چنین ارتباطی امکانپذیر باشد، چرا بر ما که ثروتمند و قدرتمند هستیم نازل نشده است!؟
36- «حسرت» بیانگر حالت و احساسی از خستگی و نومیدی، پس از رسیدن به بنبست و از دست رفتن فرصت و توان است. اصل این کلمه مفهوم پس زدن پوشش دارد. با کنار رفتن پردهها در آخرت و آشکار شدن حقیقت اعمال، کسانی که عمر خود را به بطالت و تباهی گذرانده بودند، دریغ و افسوس میخورند. «حسرت» احساسی است از شکست و سر به سنگ خوردنی که دیگر فرصت جبران نیست. (کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ- بقره 167 (2:167) ). قیامت نیز روز حسرت (یوم الحسره) نامیده شده (مریم 39 (19:39) ) و بارها در قرآن بر چنین حسرتی هشدار داده شده است (از جمله انعام 31 (6:31) و یس 30 (36:30) ).