وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ
و اگر رویگردانی آنها [از پیامهای روشن قرآنی] بر تو دشوار میآید، [چارهای جز صبر و تحمل و مدارا و ملایمت نیست، اما اگر فکر میکنی معجزهای باید به مدد آید] اگر میتوانستی نقبی در زمین یا نردبانی به آسمان بیابی تا آیتی [=معجزهای] برای آنها بیاوری، [باز هم ایمان نمیآوردند، بدان که] اگر خدا میخواست، همه آنها را [به اجبار] هدایت میکرد، 41 پس از جاهلان مباش! 42
41- این فراز همچون آیات فراوان دیگری، از جمله در همین سوره، بر موهبت «اختیار» و آزادی انتخاب انسان و مشیّت خدا در مهلت دادن به بندگان برای تعیین سرنوشت خود حکایت میکند.
42- قرآن واژه «جهل» را در موارد زیادی مقابل «حلم» به کار برده است، نه «علم»! از نظر تئوری، البته جهل مقابل علم است، اما در عمل، غلبه غرایز (خشم و شهوت و هوی و هوس) بر عقل را نشانه «جهل»، و تسلط عقل بر احساسات را نشانه «حلم» میشمرند. اینکه حضرت یوسف دعا میکند: «پروردگارا، اگر مرا از کید زنان نجات ندهی حتماً از جاهلین میشوم» (یوسف 33 (12:33) - ... وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ)، منظور او، مغلوب غریزه جنسی شدن است نه نادانی. خداوند در مواردی پیامبران را از غلبه احساسات (جهل) برحذر داشته است. از جمله درباره نوح، نسبت به غلبه احساسات پدری بر حکمت تقدیر شده (هود 46 (11:46) )، و آنچه در این آیه در نهی دخالت عواطف و احساسات شخصی در سوق دادن مردم به ایمان آمده است.