وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ
ما پیش از تو [نیز پیامبرانی] به سوی امتهائی فرستادیم و [چون به گمراهی ادامه دادند] آنها را به سختیها و آسیبهائی [=نابسامانیهائی ناشی از عملکردشان] گرفتار کردیم، 51 باشد تا تضرّع کنند 52 [=از قله غرور و تکبّر به تواضع و تسلیم فرود آیند].
51- ترکیب «الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ» چهار بار در قرآن تکرار شده است. ظاهراً «بَأْسَاء» اشاره به سختیهایی است که از «بیرون» برما وارد میشود، مثل: خشم و خشونت دیگران، جنگ، کیفر الهی و حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله؛ و «ضَّرَّاءِ»، ضرر و آسیبی است که آثار آن در «درون» ما ظاهر میشود، مثل: بیماری، پریشان حالی، افسردگی و هر ضرری که میبریم.
هدایتهای الهی منطبق بر فطرت و مصلحت انسانها نازل شده است، ملتهایی که پیامهای پروردگارشان را پس میزنند، در حقیقت نسخه شفابخش پیامبران را پاره میکنند و به درمان مکاتب و جهانبینیهای دنیامحور و لذتپرور پناه میبرند. از آنجایی که دنیاپرستی و خودخواهی با ساختار فطری انسان هماهنگی ندارد، به آثار و عوارض فشارهای روحی روانی، اختلاف طبقات، کینه و دشمنیهای ناشی از رقابتهای مادّی گرفتار میشوند که قرآن آنها را در جمله «بَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ» خلاصه کرده است.
52- منظور همین نابسامانیها، ناملایمات و عوارض فردی و اجتماعی است که دامنگیر جوامع منحرف از حق و عدالت میشود. همان درد و رنجی که از برآورده نشدن خواستههای مادی و معنوی و فردی و اجتماعی ناشی میشود و چون در نظام خدا و طبق قوانین او چنین عواقبی عارض میشود، آن را به خود و مجموعه عواملی که مقدر کرده، نسبت داده است. این عذاب موقت و مختصر (در مقایسه با عذاب آخرت) همچون چراغ قرمز هشداردهنده ماشینها، رحمتی به شمار میآید.
«بَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ» ظاهراً به دو نوع نابسامانی اشارت دارد؛ سختی و رنجی که از خشم و خشونت دشمن و عوامل بیرونی ناشی میشود (بأس)، و درد و رنجی که درونی است (ضراء)، مثل: بیماری، بیکاری، افسردگی، اعتیاد و... . همه اینها عذابی است که از عملکرد خود مردم ناشی میشود. به تعبیر قرآنی: روم 41 (30:41) - به خاطر دستاورد (آثار اعمال شرک آمیز) مردم است که فساد (آلودگی در محیط زیست) در خشکی و دریا ظاهر شده تا نتیجه آنچه کردهاند را به آنها بچشاند تا شاید از خطا برگردند.
تضرّع، اظهار ذلت و خضوع در برابر قدرت ربوبی است که اغلب با اشک و زاری همراه میشود. «ضرع» به پستان گفته میشود که به راحتی و مهر سرازیر میشود و کودک را سیراب میکند. انسان در برابر پروردگار نیز باید همچون کودک طلب نیاز کند تا شیر رحمت او بجوشد. به قول مولوی (مثنوی دفتر 5- ابیات 135 به بعد):
تـا نـگرید طفلک نـازک گلو
کیروان گردد زپستان شیر او
تـا نگریــد ابرکی خندد چمن
تـا نـگرید طفل کـی نوشد لبن
طفل یکروزه همیداند طـریق
که بـگریـم تا رسد دایـه شفیق
تــو نمیدانی که دایـه دایگان
کم دهد بیگریه شیرترایگان
گفت «ولیبکوا کثیراً»گوشدار
تا بریــزد شیـر فضل کـردگـار
گـریه ابر است و سوز آفتاب
اُستُن دنیا همیـن دو رشته یاب
در ضمن آیات 76 و 76 سوره مؤمنون (23:76) و 94 تا 95 اعراف (7:94) نیز در همین زمینه میباشد. در دعا کردن خدا توصیه کرده است او را در خِفا و به حالت خوف و تضرّع بخوانیم (انعام 63 (6:63) ، اعراف 55 (7:55) و 205 (7:205) ).