قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَـمِينَ

آیا غیر از خدا چیزهائی [=معبودانی] را که سود و زیانی به ما نمی‌رساند بخوانیم و پس از آنکه خدا ما را هدایت کرده است به گذشته [=دوران جاهلیت] بازگردیم؟ [در این صورت] همچون کسی [خواهیم بود که از یک طرف] شیاطین [=گمراهان شرک‌زده] در سقوطش می‌کوشند و او 93 [میان حق و باطل / خدا پرستی و خودپرستی] حیران مانده است؛ [و از سوی دیگر] دوستانی [مؤمن] دارد که به هدایت دعوتش می‌کنند [و می‌گویند] نزد ما بیا! [ای پیامبر به مردم] بگو: مسلماً هدایت الهی همان هدایت [واقعی] است 94 و [ما مسلمانان] فرمان یافته‌ایم که تسلیم صاحب اختیار جهانیان باشیم.

93- «اسْتَهْوَتْهُ » از ریشه «هوی» (سقوط) در باب استفعال (مثل استغفار) مفهوم طلب و درخواست پیدا می‌کند. شیطان صفتان یکسره مؤمنین را به هم‌پیالگی و هم‌پایی قمار و شراب و شاهد دعوت می‌کنند و در سراب دنیا به سرگشتگی و حیرانی رها می‌سازند. هَوی و هُدی متضاد یکدیگرند ؛ اولی به سقوط می‌کشاند و دومی به صعود به سوی خدا (فاطر 10 (35:10) - ...إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ...).

94- دنیا پُر از پژواک فراخوان به سوی سراب‌های سرگشتگی است. معنای لغویِ هدایت، رساندن به مقصود است. در این صورت کیست جز آفریدگار انسان که بر فطرت او آگاه است و او را به مقصد و برای مقصودی که آفریده رهبری می‌کند؟ به قول حافظ شیرازی:
در این شب‌سیاهم گُم گشت‌راه مقصود
ازگوشه‌ای‌برون‌آی ای‌کوکب‌هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زینهار از این بیابان ویـن راه بی‌نهایت
ای آفتاب خـوبـان می‌جوشـد از درونم
یک ساعتـم بگنجـان در سایه عنایت