وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

ـ [به یاد آر] آنگاه که ابراهیم به پدرش آزر گفت: 101 آیا [عاقلانه است که] بُت‌هائی را [به عنوان] معبودان [خود] گرفته‌ای؟ به راستی که تو و قومت را [که با تو همفکرند] در گمراهی آشکاری می‌بینم.

101- گفتگوی مشفقانه و منذرانه ابراهیم با پدرش درباره بُت‌پرستی را ، علاوه بر این سوره، در سوره‌های دیگری نیز می‌یابیم (مریم 41 (19:41) تا 48، زخرف 26 (43:26) تا 27) ولی نام «آزر» فقط در همین سوره آمده است. در تورات و برخی منابع تاریخی نام پدر ابراهیم را «تارخ» ذکر کرده‌اند و مفسرین شیعه آزر را عموی او، که گویا پس از درگذشت پدر سرپرست ابراهیم بوده شمرده‌اند و موحّد بودن اجداد پیامبران را ضروری دانسته‌اند، حال آنکه مفسرین اهل تسنن آزر را پدر واقعی ابراهیم می‌شمارند. بدیهی است که هرکدام از دو فرقه استدلال‌هائی دارند که جایش در کتاب‌های تفسیری است. آنچه اهمیت دارد، برانگیخته شدن چنان پسری آزاده و اندیشمند از پدری بُت‌تراش و بد اخلاق می‌باشد. اگر عموی پیامبر، پسر و همسر نوح و لوط نااهل بودند، چه عجب که پدر ابراهیم هم مشرک بوده باشد؟