وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ يُـنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
چگونه [انتظار دارید من] از آنچه [بُتها یا متولیانی] که شریک خدا پنداشتهاید بترسم و شما از اینکه چیزی را با خدا شریک ساختهاید که [خدا] هیچ تسلط [علمی و آگاهی] نسبت به آن بر شما نازل نکرده، نمیترسید؟ 115 پس اگر واقعاً میدانید، کدام یک از دو گروه [موحّدین و مشرکین]، به امنیّت سزاوارترند؟
115- کلمه سلطان (به صورت نکره و با ضمیر) 40 بار در قرآن تکرار شده است. مردمانی که به قدرت مستبدین خو گرفتهاند، تسلط را ناشی از زور میبینند و به همین دلیل پادشاهان را سلطان مینامند (حال آنکه چنین عنوانی در قرآن نیامده است). اما قرآن تسلط را در برتری منطق، و سلطان را در علم و دانشِ برتریبخش سراغ داده است: فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ (اگر راست میگوئید دلایلی روشن به ما عرضه کنید- ابراهیم 10 (14:10) ).