وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِّن شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُوا أَنتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ
ـ [یهودیان] 127 قدر خدا را [در نظام هدایت او در عالم] آن گونه که متناسب با [شناخت کمال] «قدر» اوست نشناختند، 128 آنگاه که [به حسادت] گفتند: خدا بر هیچ بشری هیچ [وحی و الهام و کتابی] نازل نکرده است! بگو: [پس] چه کسی آن کتابی را که موسی [به وسیله آن] نور و هدایتی برای مردم آورد نازل کرده است؟ [همان کتابی که امروز] شما آن را به صورت کاغذ نوشتههایی آشکار میکنید و بسیاری از آن را [که با منافع صنفی و قومی شما سازگار نیست] پنهان میدارید 129 و شما چیزی را [=توراتی را] آموزش داده شدهاید، که [پیش از آن] نه خودتان میدانستید و نه پدرانتان، [پس قرآن را که تفصیل همان سخنان است چه کسی بر محمد نازل کرده]؟ بگو: [جز این است که] خدا!؟ 130 و پس از این [هشدار] آنها را به حال خود بگذار تا در فرو رفتنشان 131 [در تعصّبات قومی و نژادی] به بازی مشغول باشند.132
127- مفسرینی که این سوره را مکّی تصوّر کردهاند، به استناد این که تنها پس از هجرت به مدینه (در سال سیزدهم بعثت) بود که میان مسلمانان و یهودیان ارتباطاتی برقرار شد، مشرکین مکه را گوینده این سخنان تلقی کرده و برخی نیز پنداشتهاند آن را یهودیان در دهان ایشان گذاشتهاند، اما سال نزول این آیات (مطابق جدول شماره 15 کتاب سیر تحوّل قرآن) سال ششم هجری در مدینه پس از درگیری با قبایل یهودی بنینضیر و بنیقریظه (در سالهای 4 و 6 هجری) در متن کدورتها میباشد. آیات این سوره، مطابق جدول مذکور، در سه مقطع زمانی نازل شده است: 10 بعثت در مکه (آیات 1 تا 30 و 105 تا 117)، 6 هجری در مدینه (آیات 31 تا 73، 83 تا 104، 118 تا 134، 155 تا 165)، و 10 هجری (آیات 135 تا 154).
128- جمله «وَمَا قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ» سه بار و از سه زاویه مختلف در قرآن مطرح شده است:
الف) از نگاه کلان به آفرینش هستی، در قبضه قدرت خدا بودن زمین و آسمان در قیامت (زمر 67 (39:67) ).
ب) از نگاه ذرّه به قدر و اندازههای شگفتی که حتی در آفرینش مگسی کوچک به کار رفته است (حج 73 (22:73) و 74).
ج) از نگاه راهبردی و هدایت آدمیان، که جزئی از همان نظامات جهانشمول است (انعام 91 (6:91) ).
معنای «قدر» اندازه است. در قرآن آمده که خداوند همه چیز را به اندازه آفریده است (قمر 49 (54:49) ) و گنجینههای همه چیز نزد خداست و جز به اندازه نازل نمیکند (حجر 21 (15:21) ). با این حساب، هدایت انسانها و نزول وحی هم اندازه (قدر) و حساب و کتاب دارد، و تعلیم هم تدریجی و تقدیری (به اندازه) است.
129- علمای دینی بنیاسرائیل بسیاری از حقایق تورات را که با منافع طبقاتی آنها سازگار نبود، یا با تمایلات و عادات تودههای مردم مخالفت داشت و ممکن بود مقلّدانشان را بپراکند، میپوشاندند و بیان نمیکردند، قرآن در موارد متعددی عوامپروری و سکوت متولیان دینی را در بیان نکردن حکم خدا، به دلیل رعایت مقلدانی که وجوهات پرداخت میکنند! به شدت محکوم کرده و مشمول لعنت خدا و هر لعنتکنندهای قرار داده است. از جمله: بقره 42 (2:42) و 146 (2:146) و 159 (2:159) و 174 (2:174) ، آلعمران 187 (3:187) .
130- یهودیان در قیاس با تورات که مجموعهای از مواریث انبیاء قبل و بعد از موسی(ع) است که توسط عالمان یهود در طول تاریخ به نگارش درآمده و حتی درباره درگذشت آن پیامبر سخن گفته است، مسئله وحی و نزول مستقیم کلام به پیامبر اسلام و قرآنی را که الفاظش هم الهی باشد باور نمیکردند. در مقایسه با انجیل نیز که توسط 4 نفر از حواریون در چهار گزارش مستقل نوشته شده، همین سردرگمی را داشتند. این آیه ذهن آنها را متوجه چند برهان میکند: 1- کتاب موسی نیز نازل شده از سوی خدا بوده است، 2- همین که شما آن را مکتوب کردهاید، سندی است بر صحّت چنین امری، 3- شما هر چه را که با تمایلاتتان سازگار نباشد، کتمان میکنید، وقتی با تورات چنین برخورد میکنید، طبیعی است قرآن را نیز انکار نمائید، 4- همانطور که پیش از نزول تورات، نه شما و نه پدرانتان از محتویات آن آگاهی نداشتید، باید بپذیرید که بیخبر بودنتان از محتویات قرآن نیز بر همان رویه و روال است.
131- پاورقی 85 همین سوره (6:68) .
132- به تعبیر مولوی (در دفتر دوم ابیات 2609 به بعد):
کودکان سازنـد در بــازی دکـان
سود نبود جـز که تعبیرِ زبــان
شـب شـود در خـانه آیـد گُـرسَنِه
کودکان رفتـه بمانده یک تنه
اینجهان بازیگه استومرگشب
بازگردی کیسه خالی پُر تَعَب
قرآن زندگی دنیا را جز به بازی و سرگرمی مشغول شدن نمینماید (انعام 32 (6:32) ، عنکبوت 64 (29:64) ، محمد 36 (47:36) ، حدید 20 (57:20) ).
قول الهی این است که: ما آسمانها و زمین را به «بازی» نیافریدهایم (انبیاء 16 (21:16) و دخان 38 (44:38) )، اما منکران همچنان به اموری که جدّی میپندارند ولی در واقع جز بازی با اموال و عناوین و القاب اعتباری بیش نیست مشغول میشوند.