وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ
و این کتابی است که به برکت [=خیر دائمی و سرشار] آن را نازل کردهایم 133 [ولی آنها انکارش میکنند، در حالی که] تصدیق کننده [و نه ابطالگرِ حقایق] کتابهای پیشین [=تورات و انجیل] است، تا «اُم القری» [=مرکز آبادیها / مردم مکه] و پیرامون آن را هشدار دهی و [البته] کسانی که به آخرت باور دارند، به آن [قرآن] ایمان میآورند 134 و بر نمازشان [=ارتباط و رویکردشان به خدا] محافظت میکنند. 135
133- برکت، هر خیر و فایدهای است که دوام و افزایش داشته باشد، مصادیق برکت بیشمار است، یکی از مهمترین آنها نزول قرآن است که در این آیه و آیه 155 همین سوره (6:155) و نخستین آیه سوره فرقان (تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَـمِینَ نَذِیرًا) و همچنین آیات 50 سوره انبیاء (21:50) ، 29 ص (38:29) و 3 دخان (44:3) بر آن تصریح شده است.
هشدار دادن مردم مکه و پیرامون آن مغایرتی با رسالت جهانی اسلام، که پس از زمینهسازیهای اولیه انجام شد، ندارد. به آیه 19 (6:19) و 90 همین سوره (6:90) و آیه 158 سوره اعراف (7:158) نگاه کنید.
134- ایمان جدّی داشتن به آخرت و نگرانی از عوارض غفلت و غرور، در روزی که هر انسانی به نتایج اعمال خود میرسد، بزرگترین انگیزه و عامل روی آوردن به کتاب رهنمای نجات و شرط سعادت است. مشرکین معاصر نزول قرآن، هرچند «الله» را- البته به صورت شرکآمیز در شفاعت بُتها- قبول داشتند، ولی آخرت را انکار میکردند و از فردای قیامت نگرانی به دل راه نمیدادند (ر ک به: نجم 27 (53:27) ، ممتحنه 13 (60:13) ، مدثر 53 (74:53) ، قیامه 21 (75:21) ، اسراء 10 (17:10) و 45 (17:45) ، حج 15 (22:15) ، مؤمنون 74 (23:74) ، نمل 4 (27:4) و 66 (27:66) ، روم 7 (30:7) و 16 (30:16) ، سبا 8 (34:8) و 21 (34:21) ، زمر 45 (39:45) ، فصلت 7 (41:7) ، نحل 22 (16:7) و 60 (16:60) ، اعراف 45 (7:45) و 147 (7:147) ، انعام 113 (6:113) و 150 (6:150) ).
135 – آنچه خداوند ما را بر محافظت آن توصیه کرده متعدد است؛ بیش از همه محافظت بر اندامهای جنسی (فروج) است، همچنین پیمانها، کتاب خدا و حدود قوانین. حفاظت از صلات نیز از مهمترین آنهاست که در دو آیه دیگر قرآن توصیه شده است (مؤمنون 9 (23:9) و معارج 34 (70:34) ). معمولا از اشیاء قیمتی و نفیس مراقبت ویژه به عمل میآورند و ارتباطات اجتماعی با اشخاص مهم و پرنفوذ را، برای حفظ منافع و موقعیتها، به خوبی حفظ میکنند. نماز نیز پیوندی با آفریدگار جهان هستی است، آیا حفظ چنین پیوندی و مراقبت از آن در برابر عواملی که آن را سُست میکند، فاقد چنین اعتباری است؟ ر ک به: کتاب «پژوهشی در پرتو قرآن» ج 2 مقاله «نماز و نیاز» ص 11.