إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذَلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ
مسلماً خداست [و نه شفیعان خیالی شما] که دانه و هسته را [در دل تاریک زمین] میشکافد و از [دلِ خاک] مرده [گیاه] زنده برون میآورد و خارج کننده 143 [سلولهای] مرده از [گیاه یا حیوان] زنده است. 144 [کار] خدا این چنین است. پس چگونه [از عبادت توحیدی او به شرکِ واسطهتراشی] برگردانده میشوید!؟ 145
143- پدید آوردن موجود زنده از مواد مرده را در این آیه با فعل مضارع «یُخْرِجُ» ذکر کرده تا استمرار و دوام آن را برساند. اما خروج مواد مرده از بدن زنده را که ناشی از کهولت است، با «مُخْرِجُ» که اسم فاعل است و تنها بر فاعلیت عمل اشاره میکند.
144 – تمثیل بسیار ظریفی است که به دنبال شفاعتطلبی و واسطهتراشی (برای روا شدن حاجات) در این آیه به کار رفته است؛ خداوند «فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى» (شکافنده دانه و هسته) و «فَالِقُ الْإِصْبَاحِ» (شکافنده صبح) است. هر تولد و حیاتی از شکستن پوسته و مانعی پدید میآید و شکفته میشود. فالق اسم فاعل، و فلق اسم مصدر به معنای شکافته شده است. از این نظر همه مخلوقات فلق هستند زیرا از مانع عدم برآمده و از تاریکی نیستی، به نور رحمت ربوبی، هست شدهاند. مشکلات، همچون هسته سخت میوه و دانهای که در دل تاریکی و فشار خاک است، شخص گرفتار را تحت فشار و نومیدی قرار میدهد، ایمان به خداوندِ فالق شب تیره و فالق هسته و حبه، مؤمن را بینیاز از توسل و تشفع به غیر، در آنچه مربوط به آفریدگار است، میکند.
145- «اِفک» به گفته اهل لغت، چیزی است که از حقیقتش برگردانده شده باشد. این واژه نوعی واژگونگی اندیشه و عمل را نشان میدهد. دروغ را نیز از این جهت افک نامیدهاند که واقعیت را وارونه میکند،