وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا

و [به توده‌های تحت تأثیر نوح] گفتند: مبادا [با این حرفها] دست از خدایانِ [=بُت‌های] خویش بردارید، مبادا [این پنج بت بزرگ:] «ود»، «سواع»، «یغوث»، «یعوق» و «نسر» را رها کنید؛17

17 - این پنج بُت، به گفته مرحوم علامه طباطبائی در بخش روایی تفسیر همین آیات، «پنج تن» موحّد بزرگ بودند که در فاصله میان آدم تا نوح، پرچمدار مبارزه با شرک و خرافات به شمار می‌رفتند. آنها در زمان حیات خود مورد جور و جفای حاکمان بودند، اما پس از مرگ مزار‌شان تبدیل به زیارتگاهی برای حاجت‌طلبی مردم و موجب شرک و انحراف از توحید و تبدیل به بتکده گردید.
این سوره برخلاف سبک متعارف قرآن که با اعراض از ذکر جزئیات و شرح اسامی، پیام و پند اصلی را بیان می‌کند، نام پنج بُت معروف [ود، سواع، یغوث، یعوق و نسر] را برده است. قطعاً در این تفصیل عبرتی است که باید در آن تدبّر کرد. معاصرین آن پنج تن به خاطر ارج و منزلتی که برایشان قائل بودند، پس از مرگ، علامت یا سنگ قبری بزرگتر [شاید هم بنایی] به یادگاری برای آنها ساختند و گه‌گاه به پاس احترام بر مزارشان گرد می‌آمدند. اما نسل‌های بعد به تدریج سوابق توحیدی این مصلحان را فراموش کرده و با «غلو» در تعظیم و تکریم و انتساب کرامات به آنها، بر مزارشآن معتکف شده و حاجاتشان را از آنها طلب کردند و به جای خداپرستی از بُت‌پرستی سر درآوردند. البته توده مردم از سوابق و آثار این موحدین اطلاعی نداشتند، اما کسانی که منافعشان در تولیت چنین بُت‌خانه‌هایی تأمین می‌شد، در برابر هر ندای توحیدی که مردم را به خدای یکتا می‌خواند، عوام‌النّاسِ چشم و گوش بسته و مقلّد را با فرمان «لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ»، علیه نوح، که می‌خواست پیرایه‌های خرافات و پرده‌های جهل و جمود و تعصّب را پاره کند تحریک می‌کردند و مردم را به قعر گمراهی‌ها ساقط می‌ساختند «وَقَدْ أَضَلُّوا کَثِیرًا وَلا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلاَّ ضَلَالاً». جنگ مذهب علیه مذهب و مصاف شرک با توحید ظاهراً از زمان نوح(ع) آغاز شده است.
به نظر می‌رسد منظور از «آلِهَتَکُمْ» همان خدایان وهمی و خیالی آنان بوده است و آن پنج نام، اسامی بُت‌هایی که نماد آن خدایان خیالی محسوب می‌شد. عدم تکرار حرف نفی «لا» برای دو نام آخر، ظاهراً اشتراک آن دو را با نام سوم [یغوث] می‌رساند. به نظر می‌رسد آنها نیز به تثلیث و سه اقنوم باور داشتند و «رَبِّ النَّاسِ مَلِکِ النَّاسِ و إِلَهِ النَّاس» را در نمادهای زور و زر و تزویر تصور می‌کردند.