قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا
[ای پیامبر] بگو: به من وحی شده است2 که [به راستی، نه خیالی] چند نفری از بیگانگان3 [با زبان و فرهنگ اعراب، به سخن قرآن] گوش فرا دادند و آنگاه [به قوم خود] گفتند: ما [مطلب] خواندنی4 شگفت آوری شنیدهایم،
1 - سوره «جنّ» علاوه بر نام آن، که ابهامآمیز و رازآلود است، دارای مضامینی، به خصوص در نیمه اول آن، از زبان پدیدههایی میباشد که برای مردم زمان نزول [در تقسیمبندی دوگانه پدیدهها به «جن و انس»] پوشیده بوده است. این سوره 28 آیه دارد که در 14 آیه ابتدای آن گزارش آنچه جن نامیده شده، آمده است. در این گزارش کوتاه، که گوینده درباره هر دو نوع جن و انس صحبت میکند [آیات 5 تا 7]، 31 بار ضمیر متصل یا منفصل «نا» [ما] آمده است که گویی سخنگویی از عالم فراتر از علم و دانش مخاطبان معاصر نزول قرآن، از انسانها یا انرژیهای ناشناختهای سخن میگوید. به استثنای 5 آیه 8 تا 12، که به نظر میرسد سخن از امواج و انرژیهای کیهانی و خورشیدی است در بقیه آیات به نظر میرسد منظور از جن، مردم ناشناخته با زبان و فرهنگی متفاوت [مثل حبشیان] باشد. هرچند ممکن است امواج و انرژیهای موجود در طبیعت به نظر ما فاقد حیات و درک و شعور باشند، اما در جهانبینی قرآنی این فعل و انفعالات به فرشتگانی نسبت داده میشود که کارگزاران جهان هستیاند و لفظ ملئکه [جمع مَلَک] در زبان عربی، به گفته اهل لغت، به معنای رسالت است و هریک از ملائک مأموریت و نقش ویژهای دارند.
خوشبختانه قرآنی که تدبّر در آن فرمان داده شده، هر موضوع و مسئلهای را چندین بار از ابعاد و زوایای مختلف، به تناسب مضمون و محور سورهها، مطرح ساخته است که با مقایسه آنها میتوان به فهم موضوع، نزدیک شد. درباره مضامین پیچیده این سوره نیز زمینههای مقایسه چندی وجود دارد که باید از آنها کمک گرفت.
اولا مسئله استماع قرآن توسط گروهی از جن و عکسالعمل آنها، علاوه بر این سوره، در سوره «احقاف» نیز آمده است که با تفاوتهایی در بیان مطلب، عیناً در همین زمینه میباشد.
ثانیاً از نظر شکل ظاهری آیات این سوره به گونه شگفت انگیزی با آیات سوره کهف، که آن نیز مشتمل بر غرائب حیرتآوری از اصحاب کهف [که در غار مخفی خود 309 سال پوشیده و پنهان از دید مردم زنده ماندند] و ماجرای ذوالقرنین و داستان موسی با معلم و مرشدش [خضر] مشابه است؛ از جمله ختم شدن آیات هر دو سوره با «الف»، و انطباق 16 کلمه انتهای آیات هر دو سوره [عَجَبًا، أَحَدًا، وَلَدًا، شَطَطًا، کَذِبًا، رَشَدًا، مُلْتَحَدًا، أَبَدًا، عَدَدًا، أَمَدًا] که چنین انطباقی در سراسر قرآن بینظیر است [به استثنای وَلَدًا در توبه 90 (9:90) و 91]. به این ترتیب با بررسی انطباقی مضامین این دو سوره میتوان به حقایق مهمی دست یافت.
ثالثاً در موضوع حضور جن در آسمان و مسئله تلاش آنها برای استماع آنچه در زمین میگذرد، در سورههای صافات [آیات 6 (37:6) تا 10] و حجر [آیات 16 (15:16) تا 18] و ملک [آیه 5 (67:5) ] اشاراتی شده است که با مطالعه مجموع آنها میتوان گامی به خواست خدا به سوی فهم این موضوع عجیب برداشت.
نیمه دوم این سوره که جنبه توحیدی خالص و هشدار به آخرت دارد، از آگاه کردن رسولان به حقایقی از اسرار غیب اشاره میکند. همچنین از نظام محافظتی که برای حصول اطمینان از انتقال درست و دقیق پیام الهی به بندگان تعبیه شده است. این سوره [همچون چهار سوره دیگر] با کلمه «قُلْ»آغاز و با کلمه «عَدَدًا» [در جمله: وَأَحْصَى کُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا] ختم میشود و علم و آگاهی خدا را در عالم هستی نشان میدهد.
2 - اطلاع یافتن از این خبر، در روزگاری که امکان ارتباط با ملل همسایه و اقوام مجاور چندان سهل و آسان نبوده، از طریق وحی برای پیامبر حاصل شده است. احتمال دارد استماع نفراتی از مردمان غریبه [احتمالا مسیحی] به قرآن و ایمان آوردن آنها به اسلام، محصول تلاش تبلیغی مسلمانان به حبشه هجرت کرده باشد که «نجاشی» پادشاه مسیحی عادلی بر آنجا حاکم بود. این سوره [مطابق محاسبات کتاب سیر تحول قرآن] در سال ششم بعثت نازل شده است و یک سال پیش از آن [در ماه رجب سال پنجم بعثت] به فرمان پیامبر اسلام تعداد 12 تا 17 نفر زن و مرد از مسلمانان نخستین در اثر فشارها و تهدیدهای مشرکین و ترس از بازگرداندن اجباری آنان به بُتپرستی، ناچار هجرت به حبشه شدند. آیات 29 (46:29) تا 32 سوره احقاف (46:32) نیز که در سالهای آخر هجرت نازل شده است، ماجرای استماع قرآن و ایمان آوردن گروهی از بیگانگان [با مردم مکه و مدینه] را در حضور پیامبر نقل کرده است که [از آگاه بودن آنها به کتاب موسی] به نظر میرسد یهودی بوده باشند [والله اعلم].
3 - کلمه «جن» در زبان عربی، در همه مشتقات و موارد کاربرد آن، دلالت بر نوعی پوشیدگی و اختفاء میکند. مثل: جنین [پوشیده در تاریکیهای سه گانه رَحِم- زمر 6 (39:6) ]، جنّت [پوشش گیاهی خاک]، جُنَّه [سپر پوشاننده]، جنان [قلب پوشیده در سینه]، جُنون [عقل پوشیده شده]، جان [مار و سایر حیوانات دور از چشم و پنهان]، جَنَن [گور]، مَجَنَّه [محل پنهان شدن]، جِنُّ اللیل [تاریکی فراگیر شب]. همچنین انسانهایی در سایر نقاط عالم، با زبان و فرهنگی متفاوت، که برای اعراب کاملا جن [ناآشنا و غریبه] بودند.
قرآنی که هدیً لللناس و نذیراً للبشر است و برای انسانها نازل شده و از غسل و تیمم و ازدواج و طلاق و جنگ و صلح و صدها حکم بشری سخن میگوید، چگونه ممکن است کتاب هدایت موجوداتی غیر مادی باشد؟ در قرآن تصریح شده است که برای هر قومی هدایتگری از جنس خودشان میفرستیم و اگر در زمین فرشتگانی ساکن بودند، حتماً رسولی فرشته بر آنان میفرستادیم [اسراء 95 (17:95) ].
4 - قرآن مصدر «قَرَءَ»، به معنای خواندنی است. از آنجایی که پیام نازل شده از سوی پروردگار متنی خواندنی بوده، قرآن نامیده شده است.