وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا

و از میان ما [نیز] برخی صالح19 [=اصلاح کننده] و برخی پایین‌تر [=کم اثر] هستیم. ما راه‌هایی20 [=مسیرهایی؛ با عملکردهایی] جدا از هم هستیم.21

19 - ما فقط قسمت بسیار کوچکی از طیف پرتو خورشید را، که نور مرئی نامیده می‌شود، دریافت می‌کنیم و اشعه‌های ماوراء بنفش و غیر آن را، که برای حیات زمینی آسیب‌رسان و مرگ‌آور است، طبقات جوّ برمی‌گردانند و یا تجزیه می‌کنند. بنابراین قسمتی از این طیف [همچون نور مرئی] اصلاح کننده و قسمتی غیرمفید است.

20 - جمله «کُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا» [ما راه‌هایی مختلف هستیم] قابل مقایسه با آیه 17 سوره مؤمنون (23:17) می‌باشد: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِینَ» [ما بالای سر شما هفت راه = طرائق = آفریدیم و ما هیچگاه از حفاظت خلق- حیات زمینی- غافل نبودیم]. «طَرَائِقَ» جمع طریقه است و طریقه همان راه و روش و حالت‌های متنوع عملکرد هر کسی یا هر چیزی است. هفت طریقه بودن آسمان‌ها برفراز زمین [سَبْعَ طَرَائِقَ]، دلالت بر تنوع نقش و عملکرد هر یک از طبقات هفتگانه جوّ بالای زمین می‌کند.
برخی از مفسرین طرائق را «راه‌ها» دانسته‌اند، اما کلمه طرائق که دو بار در قرآن آمده است [جن 11 (72:11) و مؤمنون 17 (23:17) ] جمع طریقه، به معنای حالت و شیوه است، در حالی که جمع طریق [راه]، طُرُق می‌باشد [نه طرایق]. در این سوره هفت آسمانِ برفراز زمین را «سَبْعَ طَرَائِقَ» و در سوره‌های دیگر: «سَبْعًا شِدَادًا» [نباء 12 (78:12) ]، «سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا» [نوح 15 (71:15) و ملک 3 (67:3) ]، «سَقْفًا مَحْفُوظًا» [انبیاء 32 (21:32) ] نامیده است.

21 - «قِدَدَ» از ریشه «قدّ»، به معنای پاره و جدا شدن چیزی است [همچون پاره شدن لباس] که دلالت بر اصلی واحد ولی مستقل، و جدا شدن بعدی آن می‌کند، آسمان‌های هفتگانه جوّ زمین، که با اسامی علمی مختلفی شناخته شده‌اند، هر چند در اصل از یک منشاء هستند، ولی در این طیف هر کدام از دیگری جدا و مستقل می‌باشند و خداوند نقشی خاص به هر کدام الهام کرده است [سوره فصلت آیات 11 (41:11) و 12].