هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا

آیا زمانی از روزگار بر انسان نیامد که [در عدم مطلق] چیز قابل ذکری نبود؟

1 - نام این سوره «انسان» و پیامش بیان مشیّت الهی و چگونگی آفرینش آغازین و سرنوشت واپسین «انسان» است که دو مسیر مختلف شکر و کفر را طی می‌کند، انسانی که از عدم مطلق به عالم وجود قدم نهاده، از نطفه‌ای درهم آمیخته در روند تکاملی خویش مجهز به ابزار شناخت سمع و بصر گردیده و به راهی متناسب با خلقتش راهنمایی شده، در هیچ یک از مراحل فوق نقش و اراده‌ای از خود نداشته و یکسره تابع مشیّت خداوند علیم و حکیم [که هشت بار در آغاز و هشت بار در اواخر سوره با ضمیر «نا» مورد تأکید قرار گرفته] بوده است.
آیات 2 تا 4: إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ... نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ... إِنَّا هَدَیْنَاهُ... إِنَّا أَعْتَدْنَا...
آیات 23 و 28: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا... نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِیلاً
با این حال در آخرین آیات سوره، که خلاصه و ماحصلِ مطالب آن محسوب می‌شود، با چهار بار تکرار و تمرکز بر کلمه «شاء» [خواست و اراده خدا و اراده انسان] فلسفه خلقت و مشیّت حکیمانه آفریدگار را نشان می‌دهد:
«إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَهٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلاً وَمَا تَشَاءُونَ إِلاَّ أَنْ یَشَاءَ اللهُ إِنَّ اللهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا یُدْخِلُ مَنْ یَشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ...»
و اما انسان، کفه دیگر ترازوی «مشیّت»، با دو «خواست» مختلف دو راه متضاد را می‌پیماید:
1- با شکر استعدادِ پیچیده و شگفتی که در نطفه و نهاد اولیه‌اش به ودیعه سپرده شده، ابزار شناختی که به آن تجهیز شده و هدایتی که به آن رهنمون گشته، راهی به سوی «ربّ» خویش در پیش می‌گیرد: «فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلاً».
2- با کفر [ناسپاسی و نادیده انگاشتن نعمت] امکانات، راه ظلم و تجاوز به بندگان را می‌پیماید.
در این سوره چگونگی پیمودن دو راه «إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا»، و سرمنزلی که به آن منتهی می‌شود و این که چگونه هر کس به تناسب راهی که در پیش گرفته و عملی که مرتکب شده به مقصد مطلوب خود می‌رسد تبیین و نشان داده می‌شود، گرچه هدف از خلقت انسان، وارد شدن در رحمت الهی است، اما کسانی که خود چنین نخواسته باشند، به جای رحمت گرفتار عذاب می‌گردند.
در مقایسه با سوره بعد [مرسلات]، سوره انسان عمدتاً به سرنوشت آینده ابرار و نعماتی که در بهشت از آن برخوردار خواهند شد، اختصاص یافته است. به طوری که در برابر 19 آیه مربوط به ابرار [60 درصد کل سوره]، فقط 3 آیه درباره کافران است، در حالی که در سوره مرسلات قضیه برعکس است و در برابر 32 آیه [60 درصد کل سوره] که در شأن مکذبین و خطاب به آنها آمده، تنها 4 آیه به متّقین اختصاص پیدا کرده است. به این ترتیب می‌توان گفت نیمی از مطلب در سوره انسان و نیمی دیگر در سوره مرسلات بیان شده است. اولی از بُعد مثبت نتیجه ایمان، و دومی از بُعد منفی حاصل کفر را در قیامت بیان می‌نماید.