إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا

این ما بودیم2 که انسان را از نطفه مخلوطی [از استعدادها] آفریدیم3 [و برای رشد و کمال و آبدیده شدن] او را به چالش با سختی‌ها در می‌آوریم.4 پس [در مسیر رشد برای مجهز ساختنش به ابزار شناخت] او را شنوا و بینا گرداندیم.5

2 - مقدم آمدن ضمیر مؤکد «إِنَّا»، در «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَان»، به اصطلاح تفسیری، انحصار را می‌رساند، یعنی منحصراً ما بودیم که چنین کردیم نه غیر ما.

3 - «أَمْشَاج»جمع مَشْج، دلالت بر اختلاط و آمیختگی نطفه مرد با تخمک زن در رَحِم می‌کند که هرکدام دارای 23 کروموزوم و هر کروموزوم شامل هزاران ژن حامل خصلت‌های توارثی می‌باشد. ماده ژنتیکی هر فرد که ژنوم [ترکیب Gen با ome خلاصه کروموزوم] نامیده می‌شود، دارای بیش از پنجاه هزار ژن و حاوی بیش از سه میلیارد ذرّه «دی ان ای» [DNA] است که دستورالعمل‌های ارثی را در بر دارند. دانشمندان ژنوم انسان را که در DNA ذخیره شده، با یک کتابخانه به صورت زیر مقایسه کرده‌اند:
vکتابخانه‌ای دارای 46 کتاب [تعداد کروموزوم‌ها] است.
v هر کتاب بین 400 تا 3340 صفحه [ژن] دارد.
v هر کتاب دارای 48 تا 250 میلیون حرف [نوکلئیدهای T وG وC وA]، و در مجموع بیش از 6 میلیارد است.
v یک کپی از این کتابخانه [تمام 48 کتاب] در تقریباً همه سلول‌های بدن ما قرار داد.
چنین است «نُطْفَهٍ أَمْشَاج» که آمیخته‌ای است حیرت‌آور از استعدادهای گوناگون جسمی و روحی پدر و مادر و نسل‌های قبل تا آغاز حیات در زمین [الله اکبر].
کلمه امشاج یک بار در قرآن و یک بار نیز در نهج‌البلاغه آمده است: خطبه 91 بند 92- « عَالِمُ السِّرِّ مِنْ ضَمَائِرِ الْمُضْمِرِینَ...وَمَحَطِّ الْأَمْشَاجِ مِنْ مَسَارِبِ الْأَصْلاب...» [آن خداوند دانای اسرار نهفته در دل رازداران و... به فرو ریختن آن نطفه امشاج از جایگاه ریزش پشت‌ها...]

4 - منظور از ابتلاء و امتحان، تشخیص نمره قبولی افراد نیست، رشد و کمال ایجاب می‌کند که آدمی در چالش سختی‌ها قرار گیرد تا نیروهای بالقوه خود را در این مبارزه به فعلیت درآورد [ر ک. به مقالات: فتنه، ابتلاء، امتحان از همین قلم]. ابتلاء و امتحان و فتنه، همچون بوته ذوب فلزات برای زدودن ناخالصی‌ها و ظهور و بروز گوهر ناب انسانی است.

5 - چشم و گوش، مثل دو شاخک حشرات، اطلاعات پیرامونی را اخذ کرده و به مغز که ستاد پردازش اطلاعات و تصمیم‌گیری است می‌رسانند. در 10 آیه قرآن از ابزار سه‌گانه: سمع و بصر و فؤاد/ قلب سخن گفته است [بقره 7 (2:7) ، انعام 46 (6:46) ، نحل 78 (16:78) و 108 (16:108) ، اسراء 36 (17:36) ، مؤمنون 23 (23:23) ، سجده 9 (32:9) ، جاثیه 23 (45:23) ، احقاف 26 (46:26) و ملک 23 (67:23) ] و در 4 آیه تنها به گیرنده‌های بیرونی [سمع و بصر] اشاره کرده است [بقره 20 (2:20) ، یونس 31 (10:31) ، هود 20 (11:20) و انسان 2 (76:2) ]. این سوره که در سال‌های نخستین رسالت [دوم بعثت] نازل شده است، برای اولین بار به این نعمت اشاره می‌کند، گویا هنوز آمادگی لازم برای معرفی مغز [فؤاد- قلب] فراهم نشده بود، هرچند در آیه بعدی «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیل»، به جنبه هدایت، نه جایگاه و گیرنده آن، اشاره شده است.