إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا

[در جهت مقابل] بی‌تردید نیکان [=دریا دلان]11 از جامی می‌نوشند12 که آمیزه آن کافور13 [=خنک کننده و پوشاننده و پاک کننده بدی‌ها] است.

11 - «بِرّ»، به نیکی سرشار و بلند نظری و دریادلی گفته می‌شود [همان‌طور که «بَر» به دشت وسیع، و« بُر» به گندم پر خیر و برکت گفته می‌شود]. «اثم» مخالف آن، یعنی تنگ نظری، خودخواهی و بدکرداری است و به گناهانی بیشتر اطلاق می‌گردد که چنین حالتی در آن‌ها آشکارتر است. مثل زنا، ربا، کم فروشی، کتمان شهادت و امثالهم.

12 - «کَأْس» همان کاسه، پیاله و جامی است که در آن شراب می‌نوشند. شُرب خَمر در میان اعراب قبل از اسلام امری عادی و مطلوب بود. قرآن با استفاده از چنین فرهنگ و فضایی، معانی متعالی و عمیق معنوی را در قالب کلماتی که اعراب با آن آشنا بودند پیاده کرده و با غنا بخشیدن به آن پیام‌های خود را به دل مخاطبین وارد کرده است. کلمه کَأْس [به صورت معرفه و نکره] شش بار در قرآن تکرار شده است؛ دو بار «بِکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ» [صافات 45 (37:45) و واقعه 18 (56:18) ]، دو بار در آمیختگی و امتزاج آن با کافور و زنجبیل [انسان 5 (76:5) و 17 (76:17) ]، یک بار از جام لبریز [نبأ 34 (78:34) ]، درضمن در قرآن تصریح شده است که در این جام نه لغو و بیهودگی است و نه خودبینی گناه [طور 23 (20:23) ].

13 - معمولا کافور در غسال‌خانه‌ها برای ضدعفونی و پاک کردن جنازه‌ها مصرف می‌شود. معنای کفر در: کفّر عنّا سیئاتنا [بدی‌ها ما را بپوشان و پاک کن] نیز همین پاک و پیراسته شدن است.