فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا
پس از آن، القاءکنندگان یادی7 [و عبرتی با یادآوری همیشگی حادثه]؛
7 - «مُلْقِیَات» از ریشه لَقَیَ، اسم فاعل در باب افعال، دلالت بر القاء پیامی برای مردم میکند. القاء ممکن است جنبه محسوس و ملموس مادّی داشته باشد، مثل انداختن کسی در چاه، دریا، جهنم، عذاب و مشابه آن، یا جنبه نامحسوس و غیر مادّی، مثل: القای محبت و مودّت در دل دیگران [طه 39 (20:39) و ممتحنه 1 (60:1) ]، القای رُعب و عداوت و بغض [انفال 12 (8:12) و مائده 68 (5:68) ]. و نیز القای کتاب و نبوت در دل رسولان [قصص 86 (28:86) و مزمل 5 (73:5) ]. «القای ذکر» هم به همین نحو است که مشابه آن را در آیه 25 سوره قمر (54:25) میبینیم: «أَأُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنَا...» [آیا از میان ما ذکر- قرآن- فقط بر او نازل شده؟]. شرح زیر در تبیین القاء ذکر و عبرت از آن، مأخوذ از کتاب «باد و باران در قرآن» اقتباس شده است:
«بلافاصله بعد از آیه اول که صحبت بادهای ملایم عادی است، یک مرتبه قسم روی بادهای کوبنده میرود، پس از آن بادهای پخشکننده، شکننده و بالاخره یادآورنده خاطرات عبرتانگیز که موجب عذر و مانع میشوند، یا بیم دهنده و اخطار کنندهاند. همه اینها همان طور که در تفاسیر و لغت آورده شده باد است. ولی بادهایی که اولی... منظم و متوالی و ملایم است [یا به تعبیری بالارونده] و میتوانیم آن را همان بادهای الیزه یا بادهای ثابت آرام دریاهای حارّه بدانیم، ولی بعدیها پشت سرهم تند و شکننده و کوبنده شده رگبار میریزد، دریاها را چون کوه میشکافد، و موجهای بلند از آن جدا میکند، کشتیها و خانهها را میشکند، تا آنجا که ذکر و یادش سالهای سال در خاطرهها و نوشتهها باقی میماند، یا وقایع گذشته را به خاطر میآورد و بهترین بیمدهنده یا زنگ خطر برای قیامت میباشد. شاید در تمام پدیدههای طبیعی و صحنههای دنیای فعلی حادثه انقلابی زیر و رو کننده نیرومندتر و سریعالتحولتر از این کیفیت وجود نداشته باشد تا به عنوان نمونهای از امکانات خارقالعاده طبییعت و شاهدی برای وقوع قیامت انتخاب شود. والله اعلم بحقایق الامور.»