عُذْرًا أَوْ نُذْرًا

عُذری8 [=اتمام حجت و دفع بهانه‌ای]، یا هشداری9 [از عواقب اعمال].

8 - اولین هدف از «القاء ذکرِ» ناشی از حوادث مصیبت بار طبیعی، «اتمام حجت» و آشکار شدن حقیقت برای دفع عذر و بهانه است. مشابه این معنا را در داستان موسی و بنده صالح [خضر] می‌یابیم، آنگاه که پس از دو بار عدم توفیق در آزمون صبر و سکوت، موسی(ع) با درخواست فرصتی دیگر اعتراف می‌کند که خضر بر او «اتمام حجت» کرده است. کهف 76 (18:76) - «قَالَ إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْءٍ بَعْدَهَا فَلا تُصَاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْرًا».

9 - «نُذْر»، آگاهی یافتن و حذر کردن است و انذار [در باب افعال] آگاهی دادن و برحذر داشتن دیگران [هشدار] می‌باشد. پیامبران منذر بودند و مشرکین را نسبت به عواقب اعمالشان هشدار می‌دادند. در قسمت قبل گفتیم طوفان‌های درهم شکننده و زیر و رو کننده‌ای که مورد قسم قرار گرفته‌اند، «ذکری» را القاء می‌کنند «فَالْمُلْقِیَاتِ ذِکْرًا» که دو حالت دارد؛ یا موجب عذر می‌شود یا انذار و هشداری را آگهی می‌دهد «عُذْرًا أَوْ نُذْرًا». این عذر و نذر برای متوجه ساختن مردم به قطعیت وقوع آن چیزی است که وعده داده شده است «إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ». اما معنای «عذر» را از آیات 35 و 36 همین سوره «هَذَا یَوْمُ لا یَنْطِقُونَ وَلا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ» می‌توان استنباط کرد. معمولا وقوع چنان طوفان‌های درهم شکننده، همراه با ریزش باران سیل‌آسا و رعد و برق که کشتار و خرابی فراوان به بار می‌آورد، مردم بیداردلی را متوجه مرگ و یادآور قیامت و سرنوشت ابدی ساخته به توبه و انابه و «عذرِ» تقصیر به درگاه الهی وادار می‌سازد و این لطف الهی است که قبل از وقوع روزی که در آن امکان سخن گفتن و عذر خواستن سلب می‌گردد [آیات 35 و 36]، فرصتی برای بازگشت و «عذر» خواهی برای بندگان، از طریق ارائه وقایع و حوادثی برای درک گوشه‌ای از تحولات یوم‌الفصل فراهم می‌سازد. این حوادث برای بیداردلان موجب عذرخواهی می‌گردد. اما غافلان را هشداری تکان دهنده می‌دهد تا خود را از عواقب اعمالشان برحذر دارند «عُذْرًا أَوْ نُذْرًا».