وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا
و زمین را بعد از این [مرحله] گستراند33 [جدایی از خورشید، و سرد و آماده شدن آن برای حیات].
33 - پس از ذکر آفرینش آسمانهای بیکران و پیدایش شب و روز در عالم کهکشانها، در این آیه توجه تلاوت کننده را از عالم کلان به زمینی معطوف میسازد که زادگاه و خانه آمال و آرزوهای انسان و مورد توجه و تعلق اوست و بیش از عالم کلان به تاریخ تحولات آن کنجکاو است.
جمله «بَعْدَ ذَلِک» اشارهای است به همه مقدماتی که در جهان هستی گذشته تا نوبت زمین، که گویی مورد توجه خاص آفریدگار است، برسد. همچنین مقدم آمدن مفعول «الْأَرْض» بر فعل «دَحَاهَا»، که خلاف قاعده زبان عربی است، نمایانگر همین توجه خاص گوینده [خدا] و شنونده [انسانها] میباشد.
کلمه دَحی تنها یکبار در قرآن آمده است. برحسب آنچه اهل لغت گفتهاند، این کلمه دلالت بر کنده شدن از جای خود، غلطیدن و گسترش یافتن میکند. این کلمه در زبان عرب به بزرگ شدن شکم و آویزان شدن آن نیز اطلاق میگردد. مطابق تئوریهای مربوط به شکلگیری زمین، گفته میشود این سیاره در آغاز از پهلوی خورشید آویخته و با جدایی از آن در فضا پرتاب شده و به تدریج گسترش یافته است. احتمال هم دارد که منظور از «دَحوالارض» سر برآوردن خشکیهای زمین از دریاهای فراگیر اولیه باشد. این کلمه در نهجالبلاغه نیز آمده است. ن ک به دو فراز زیر:
خطبه 72- «...اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْمَدْحُوَّاتِ وَدَاعِمَ الْمَسْمُوکَاتِ...» [ای خدای گسترنده گستردهها و نگهدارنده سقفهای برافراشته...]
خطبه 91- «...وَسَکَنَتِ الْأَرْضُ مَدْحُوَّهً فِی لُجَّهِ تَیَّارِهِ ...» [خشکیهای زمین بر لجه دریا ساکن شد و بگسترد].