ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ
سپس بعد از آنها 135 [پیامبران پنجگانه دوران اولیه نبوّت]، موسی را با نشانههایمان به سوی فرعون و سران قومش فرستادیم، اما نسبت به آن [نشانهها] ستم کردند 136 [=قدرش را نشناختند] پس بنگر سرانجام تبهکاران به کجا کشید!
135- در بسیاری از سورههای قرآن (از جمله: هود 25 (11:25) تا 101 و شعراء 105 (26:105) تا 191) رسالت این پنج پیامبر (نوح، هود، صالح، لوط و شعیب) را با هم ذکر کرده است. گوئی همچون کلاسهای دبستان، دوران ابتدائی تعلیم و تربیت توحیدی آدمیان با این معلمان سپری شده است، دوران جدید که با بعثت موسی آغاز میشود، برای نخستین بار جامعهای دینی با شریعتی الهی شکل میگیرد که در مقایسه میتوان آن را سرآغاز دوره دبیرستان نامید.
بخش تاریخی این سوره از آیه 59 تا 93 به شرح پیامبران دوران اولیه اختصاص یافته و 9 آیه بعدی تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری از تجربه بشری در این دوران محسوب میشود. از آیه 103 تا 156 که حجمی معادل یک چهارم سوره را اشغال کرده و به تنهائی مفصلتر از آیات مربوط به پنج پیامبر قبلی میباشد، به دوران حضرت موسی اختصاص یافته است. داستان پیامبران قبلی ذیل با عنوان «رسالت» آغاز میشود: «لقد ارسلنا نوحاً... و الی عاد... و الی ثمود... و لوطاً... و الی مدین. اما در مورد حضرت موسی عنوان «بعثت» به کار برده میشود: «ثم بعثنا من بعدهم موسی...». بعثت نوعی دگرگونی و برانگیختگی و بیداری فرد یا جامعه است، یک موتاسیون (Mutation) و تغییر ناگهانی در جوامع انسانی است که مقارن طغیان قدرت در نظام فرعونی و به بردگی و استضعاف کشیده شدن تودههای محروم میباشد. چنین انقلابی محصول همان اراده آزادیبخش الهی نسبت به مردمان تحت ستم میباشد: قصص 5 (28:5) - وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ.
136- ظلم در تلقی اکثر مردم، ستم کردن به دیگری و پایمال کردن حقوق آنهاست، اما اصل این کلمه به معنی کاستن از حق یا گذاشتن چیزی در غیر مکان آن است که مغایر تعادل میباشد. مناسبات انسان با خدا، خلق او و نفس خود باید متناسب و معادل با حق باشد، در غیر اینصورت هر نوع انحراف از حق موجب ظلم و به هم خوردن تعادل میگردد. قرآن شرک ورزیدن به خدا را که قرار دادن معبودانی در مکان او و کاستن از حق ربوبیت است، «ظلم عظیم» شمرده است. لقمان 13 (31:13) - ...یَا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ. از این منظر، ظلم به آیات خدا، حقِ آگاهی را به جا نیاوردن و انکار لجبازانه آن از موضع تکبر و عناد است.