وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَامُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ لَئِن كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ

و هرگاه بر آنها بلای پریشانی و اضطراب [از بدِ حادثه] واقع می‌شد 174 می‌گفتند: ای موسی، از پروردگارت، بنا به عهدی که با تو بسته، بخواه که اگر این بلا [=پریشان حالی] را از ما بردارد، به یقین به تو ایمان می‌آوریم 175 و حتماً بنی‌اسرائیل را همراه تو [آزاد و به سرزمین‌شان] روانه می‌سازیم!

174- معنای اصلی «رِجْزُ» اضطراب و لرزشی است که شخص یا جامعه را زمین‌گیر و مستأصل می‌سازد. اعراب جاهلیت وقتی پای شتر دچار آسیب می‌شد و با لرزه و ناتوانی از رفتن باز می‌ایستاد، این کلمه را به کار می‌بردند. حوادث هفتگانه‌ای که بر فرعونیان روی داد، آنها را به کلی از کار و زندگی می‌انداخت و نابسامانی همه ارکان امورشان را فرا می‌گرفت.
175- فرعون هرگز باور نداشت ربّ موسی ربّ او هم هست و به این دلیل تعهدش در صورت رفع بلا، ایمان به شخص موسی بود (لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ)، نه ایمان به خدا!