وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ
و برای ما در این دنیا و [نیز] در آخرت نیکوئی بنویس [=مقرّر نما؛ که اینک] ما به سوی تو روی آوردهایم. 205 [خداوند] گفت: عذاب خود را به هر که بخواهم [=مستوجب آن باشد] میرسانم و [اما] رحمت من [که] همه چیز را فرا گرفته، 206 شامل کسانی خواهد شد که [از گناه] پروا میکنند و زکات میدهند [=با پرداخت مال خود تزکیه نفس میکنند] و [نیز] کسانی که به آیات من [=پیامبران و کتابهای بعدی] ایمان میآورند.
205- مثنوی مولوی، دفتر دوم ابیات 2452 به بعد:
یاربّ اینبخششنهحدّکار ماست
لطفتولطف خفیراخود سزاست
بــازخــر ما را از ایـن نفس پلیـد
کاردش تــا استخـــوان مــا رسید
از چو ما بیچارگان این بندِ سخت
کِی گشاید ای شهِ بی تاج وتخت
ایـن چنیـن قفل گران را ای ودود
کِی تواند جز که فضل تو گشـود
ما زخود سوی تـو گردانیـم ســر
چون توئی از مـا به مـا نـزدیکتر
206- عذاب امری استثنائی و ناشی از محرومیت منکران است. آنچه اصالت دارد و همیشگی است، رحمت است. هیچ مدرسهای برای مردود ساختن شاگردان تأسیس نمیشود، تأسیس مراکز تعلیم و تربیت فقط برای خدمت و رحمت است، اما حکمت نیز ایجاب میکند به هر کسی کارنامه واقعی خودش داده شود. صفت خداوند مغفرت و رحمت است، عذاب کردن خدا صفت او نیست، محرومیت بنده از آن و نقش خود اوست: حجر 49 (15:49) - نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَأَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ.