الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُـولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
ـ [و از جمله و اینک در دوران نبوّت پیامبر اسلام و پس از آن] کسانی که از این فرستادهِ پیام آورِ اُمّی که [نام و نشان و بشارت ظهور] او را در تورات و انجیل نوشته شده مییابند، [این پیامبر] آنان را به نیکیها فرا میخواند و از زشتیها باز میدارد، پاکیزهها را برای آنان حلال و پلیدیها را بر آنها حرام میکند و بارهای سنگین [فرهنگ شرک] و غُل و زنجیرهائی [از وابستگی به مال و ثروت دنیا] را که بر آنهاست برمیدارد [=آزادشان میکند]. پس [با چنین برکاتی در پیروی از او] کسانی که به او ایمان آورند و گرامیاش بدارند و یاریاش کنند و از نوری [=کتاب هدایتی] که به همراهش نازل شده پیروی کنند، چنین کسانی همان رستگارانند. 207
207- چرا در دعوت بنیاسرائیل به اسلام، به جای نام «محمّد(ص)» از عناوین: رسول، نبی و امّی استفاده شده است؟ به نظر میرسد این دعوتِ غیر شخصی ناظر به سه عنوان: 1- رسالت (مأموریت الهی)، 2- نبوت (پیام آوری از طرف خدا) و 3- امّی بودن، به معنای بکر و خالص بودن از آموزههای آن عصر و زمان و انحصار تعلیم و تربیت و تأثیرپذیری آن رسول از ربّ کریم بوده است که علمای بنیاسرائیل ویژگیهای او را به خوبی میدانستند (شعراء 197 (26:197) ) و اهل کتاب او را همچون فرزندانشان میشناختند (بقره 146 (2:146) و انعام 20 (6:20) ).
این آیه منافع ششگانهای را برای کسانی از اهل کتاب که از پیامبر اسلام تبعیت کنند برشمرده است: 1- امر به معروف، 2- نهی از منکر، 3- حلال کردن پاکیزهها، 4- تحریم ناپاکیها، 5- برداشتن بارها از دوش آنها، 6- برداشتن غُل و زنجیرها از آنها.
هیچکس دوست ندارد مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار گیرد، ولی این بزرگترین خدمت به انسان است که حُسن و قُبح عقلی و نقاط ضعف و اشتباهاتش تذکر داده شود تا از خواب غفلت و خودپسندی بیدار گردد. ارائه احکام الهی در مورد حلال و حرامهای عقلانی (نه من درآوردی)، خدمت بزرگی است به قومی که اسیر صدها حکم فقاهتی متولیان دینی در خوردنیها شده و ناچار به نظام «کوشر» آنها گردن نهاده است.
پنجمین منفعت، برداشتن «اِصْر» از آنهاست، به آنچه سنگینیاش آدمی را متوقف و محبوس سازد اِصر گفته میشود. این واژه که مصادیق مختلفی دارد سه بار در قرآن تکرار شده که مهمتریناش بار سنگین گناه یا تکالیف سختی است که بعضاً متولیان دینی بر گُرده پیروان مینهند. شریعت سهل و آسان اسلام بار شاخ و برگهای فقاهت بشری را که در طول قرنها بر دوش بنیاسرائیل سنگینی کرده است برمیدارد. و بالاخره ششمین منفعت، برداشتن «غُل»هائی از وابستگی است که بر گردن و دست و پای آنان بسته شده است. غُل همان وزنه سنگینی است که زندانی را از حرکت باز میدارد.
در انتهای آیه چهار شرط برای رستگاری قائل شده است: 1- ایمان به رسالت او، 2- گرامی داشتن او، 3- یاری دادنش در برابر دشمنان، 4- پیروی از نور هدایتی (قرآنی) که به همراهش نازل شده است.