وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ

و [به یاد آور] آنگاه که به آنها گفته شد در این شهر [=بیت المقدس] ساکن شوید و از [نعمت‌های] آن هر آنچه خواستید [در هر زمان و هر مکان] بخورید و [سخن از موضع فروتنی و] کاهش بگوئید 215 [نه افزایش سهم و زیاده طلبی]، و به حالت سجده [=تسلیم و تمکین به مقرّرات شهرنشینی] از دروازه‌ آن وارد شوید 216 تا گناهان شما را بیامرزیم، و به زودی [شخصیت و مقام] محسنین را خواهیم افزود. 217

215- «حِطَّهٌ» از ریشه حَطَطَ»، که با انحطاط و منحط و... هم‌ریشه است، دلالت بر نوعی پائین آوردن چیزی از بلندی می‌کند که می‌تواند شامل پائین آوردن صدا یا ادعا و زیاده‌طلبی‌های ناحق باشد. بنی‌اسرائیل در صحرا و با سختی‌های آن زندگی می‌کردند و مقرّر بود در دامن طبیعت به تدریج ساخته شوند، اما آنها به نقل آیه 61 سوره بقره (2:61) ، زندگی در شهر و برخورداری از تنوع محصولات و زندگی مصرفی در آن را در سر می‌پروراندند و سرانجام به آن هبوط کردند.
216- به گفته نویسنده قاموس قرآن (در ج 2 ص 152) «بنی‌اسرائیل در صحرای سینا به طور بیابان‌گردی زندگی می‌کردند و در انتخاب محل و خور و خواب، چنان که شیوه بیابان گردان است، کاملا آزاد بودند؛ ولی شهرنشینی دارای شرایط و قوانین به خصوصی است که اگر رعایت نشود، نظم عمومی از میان می‌رود و زندگی اجتماعی مختل می‌گردد. شهرنشینی یک نوع فرود آمدن و محدود شدن زندگی است و دیگر آزادی صحراگردی را نخواهد داشت. (در مورد سجده) مراد آن نیست که از باب مخصوصی وارد شوند و بگویند: گناهان ما را بیامرز، بلکه مراد آن است که به شهر وارد شوند در حالی که تسلیم قوانین‌اند.»
217- در این آیه افزایش را به نفس محسنین، نه به پاداش آنها، نسبت داده است که دلالت بر رشد و کمال خودشان می‌کند.