وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِـمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

و آنگاه که گروهی از آنها [به انتقادکنندگان از حرمت‌شکنی روز شنبه] گفتند: چرا مردمی را که خدا [به خاطر اعمال‌شان] هلاک کننده و عذاب کننده آنهاست [بیهوده] اندرز می‌دهید؟ 221 [انتقاد کنندگان] گفتند: [این اندرزها] عذری است به درگاه پروردگارتان و چه بسا [با همین انتقادها، از حرمت‌شکنی] پروا کنند. 222

221- در این ماجرا، عملکرد سه گروه مورد بررسی قرار گرفته است: 1- حرمت‌شکنان، 2- مؤمنانِ معترض، 3- مؤمنانِ ساکت. تکلیف گروه اول مشخص است؛ آنها یکسره قانون شنبه را زیر پا گذاشته بودند. اما گروه دوم و سوم مؤمن بودند، با این تفاوت که گروه دوم معترض به وضع موجود بود، ولی گروه سوم این اعتراض را، با توجه به اکثریت داشتن خلافکاران یا قدرت آنها، بی‌فایده می‌دانست و معتقد بود خدا خودش آنان را به کیفر خواهد رساند. این تقسیم بندی همچنان در روزگار ما حاکم است و گروه دوم همچنان در اقلیت مطلق هستند.
222- پاسخ مؤمنانِ معترض به مؤمنانِ ساکت و محافظه‌کار بسیار پندآموز است؛ اول آنکه می‌خواستند به تکلیف خود عمل کنند و عذری نزد پروردگار داشته باشند که ما بی‌تفاوت نبودیم و سکوت نکردیم. دوم آنکه بدبین به حرمت‌شکنان و خواستار عذاب یا هلاکت آنها نیستیم، بلکه امیدواریم از خلافکاری دست بردارند.
درضمن ضمیر «کم» (در رَبِّکُمْ، به جای رَبَّنا) حاوی این تذکر است که شما نیز باید نزد پروردگارتان عذری داشته باشید!