فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ
ـ [به این ترتیب] آن دو را با فریب [از چنان جایگاه بلندی] به زیر کشاند 21 [در چاه گمراهی افکند]! پس همینکه آن شجره را چشیدند، زشتیهاشان بر آنها آشکار گردید و شروع به پوشاندن خود از برگ بهشت کردند، و [در چنین صحنهای] پروردگارشان به آنان ندا داد که مگر شما را از این شجرهتان 22 باز نداشتم و به شما نگفتم که مسلماً شیطان برای شما دشمن آشکاری است؟
21- «دَلَّی» از ریشه «دلو» به ظرفی گفته میشود که به چاه میافکندند تا آبی از آن بکشند. در این تعبیر ظریف گوئی شیطان آدم و همسرش را از افق عالی بهشت به عمق چاه تنگ و تاریک منیتها سقوط داده است!
22- در «تِلْکُمَا الشَّجَرَهِ» اضافه شدن «کما» به «تِلْکُ الشَّجَرَهِ، نشان میدهد منظور نه شجرهای بیرون از نفس، بلکه درونی و متعلق به خود انسان است.