يَابَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ

ای فرزندان آدم، مبادا شیطان فریبتان دهد، همانگونه که پدر و مادرتان را [فریفت و] از بهشت بیرونشان راند؛ [شیطان] جامه [تقوای] آنها را [یکسره با تحریکاتش] بر می‌کند تا زشتی‌های [بالقوه، در نهادشان] را نشان‌شان دهد [=به فعلیت رساند و بروز دهد]، 30 او و هم قماشان او 31 شما را از آنجائی که آنها را نمی‌بینید، می‌بینند، به راستی ما شیطان‌ها را اولیاء [=دوستان / سرپرستی کنندگان] کسانی قرار داده‌ایم که ایمان نمی‌آورند.

30- سؤاه، همانطور که قبلا گفته شد، شامل هر چیزی می‌شود که آشکار شدنش موجب شرم گردد، منحصر شمردن آن به اندام‌های جنسی، به وضوح با آیه 22 همین سوره (7:22) ، که نشان می‌دهد آنها پس از چشیدن از شجره اقدام به پوشاندن خود می‌کنند (یعنی قبلا پوششی نداشتند)، مغایرت پیدا می‌کند و نیز با آیه 118 طه (20:118) که نشان می‌دهد آنها در بهشت عریان نبوده‌اند که شیطان بخواهد آن را از تنشان به در آورد (إِنَّ لَکَ أَلاَّ تَجُوعَ فِیهَا وَلا تَعْرَى) در اینصورت آیا نمی‌توان منظور این آیه، از قوه به فعل درآوردن و تحقق بخشیدن زمینه‌های شرّ در وجود انسان، با آغاز «اختیار» در نفس انسان دانست و پوشاندن آن با «ورق الجنه»، متوسل شدن به کارهای نیکوی بهشتی باشد؟
31- قبیل با قبول، اقبال، قبله و قبیله همریشه و خویشاوند روی آوردن و پذیرش است، در نظامات قبیله‌ای قدیم، پناهگاه افراد فقط قبیله بود که به دامان ولایتش پناه می‌بردند، با این تشابه، کسانی که با پُشت کردن به ایمان، به ولایت شیطان در می‌آیند، از «قبیل» اویند و به قبیله او در می‌آیند. در ضمن جمع آمدن «شَیَاطِینَ»، در حالی که «ابلیس» یکی است، نشان می‌دهد منظور از شیاطین، آدمیان شیطان صفتی، همچون جباران تاریخ هستند که ناباوران به خدا به ولایت و سلطه و سرپرستی آنها دل می‌سپارند.