وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَـوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

و [آنچنان که در دنیا از دام دشمنی و کینه به سلامت ماندند، در بهشت نیز ریشه] هر کینه‌ای را از سینه آنها برکنیم، 54 نهرها [ی خرّمی بخش زندگی بهشتی] تحت اختیار [ناشی از وجودشان] جاری است 55 و [به شکرانه این نعمات] گویند: ستایش ویژه خداوندی است که ما را به این مقام رساند و اگر خدا ما را رهبری نکرده بود، ما خود ره نمی‌یافتیم، 56 به راستی رسولان پروردگارمان، حق را آوردند [=وعده راستی در دنیا دادند؛ آنگاه از ناحیه فرشتگان] ندا داده می‌شوند که این بهشت شماست 57 که به خاطر آنچه [در مدّت عمرتان] می‌کردید به میراث برده‌اید.58

54- «غِل» در اصل به آبی گفته می‌شود که میان مزرعه و درختان می‌رود و آن را غرق می‌کند. هر آنچه از حسد، خیانت و دشمنی که بر روابط برادرانه مسلط شود و آن را فرا گیرد، غِل نامیده می‌شود. مؤمنان چون در زندگی دنیا توفیق یافتند کینه و دشمنی نسبت به همکیشان را از دل بزدایند، در آخرت نیز پیراسته و پاکدل در کنار هم قرار می‌گیرند. این تعبیر عیناً در آیه 47 سوره حجر (15:47) نیز آمده است، با ذکر این مطلب که آنها در بهشت برادروار رو به روی هم (نه پشت بر هم) نشسته‌اند: «وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَی سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ».
55- در قرآن 40 بار در وصف بهشت جمله «تَجْرِی مِنْ تَحْتِها الاَنْهار» تکرار شده که نمادی است از جریان داشتن دائمی عامل حیات و سبز و خرمی بهشت متقین. 4 بار نیز به جای جریان داشتن از «زیر باغ»، به جریان داشتن از «زیر آنها» اشاره شده است که مفهوم «تحت کنترل و اختیار» می‌دهد.
56- هدایت و ضلالت را اغلب راهنمائی و گمراهی ترجمه می‌کنند، اما هدایت، «ایصال بالمقصود» یعنی رهبری و رساندن شخص به هدف ایمانی، و اضلال، به حال خود رها کردن در بیراهه و در نتیجه به تباهی کشیده شدن طبیعی تلاش‌هایش می‌باشد. در این آیه، که سه بار کلمه هدایت تکرار شده است، چنان معنائی کاملا مشهود است، این اعتراف می‌رساند که آنها هدایت را نه مغرور از هنر و همّت خود، بلکه از توفیق الهی می‌شمارند.
57- اضافه شدن ضمیر «کُم» به «تِلْکُمُ الْجَنَّهُ» (به جای: تلک الجنه)، تعلق و پیوستگی آن بهشت را با اهلش نشان می‌دهد و معلوم می‌شود بهشت هر کسی به میزان اعمالش مرتبط است، همچنانکه مقامات دنیائی برحسب شایستگی‌ها نصیب اشخاص می‌گردد.
58- همچنانکه پیشرفت‌های بشر در زمینه‌های مختلف علم و صنعت و فرهنگ و هنر به نسل‌های بعد میراث داده می‌شود، در آخرت نیز خانه‌ای که آجرهایش به دستاورد هنر و همّت و ایمان و اخلاق انسان‌ها ساخته شده، نصیب کسانی می‌شود که نقشی در بنای آن ایفا کرده و سهمی در سازندگی آن پرداخت کرده باشند. قرآن در آیات متعددی بهشت را میراث عمل خود انسان‌ها در زندگی دنیائی شمرده است. از جمله: مریم 63 (19:63) ، انبیاء 105 (21:105) ، مؤمنون 11 (23:11) ، شعراء 85 (26:85) ، زمر 74 (39:74) و زخرف 72 (43:72) .