وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ

و میان آن دو [=بهشتیان و دوزخیان] حجابی [=حائل و مانعی] است 63 و بر اعراف [=بلندی‌ها / مراتب و مقامات عالی] شخصیت‌هائی [والامقام] هستند 64 که همه [بهشتیان و دوزخیان] را از نشانه‌هاشان می‌شناسند 65 و بهشتیان را، که امیدوار بهشت هستند و [لی هنوز] به آن درنیامده‌اند، ندا دهند که: سلام بر شما باد!66

63- حجاب حائل و مانعی است برای داخل شدن که برحسب مورد، مصداق معینی پیدا می‌کند؛ مثل پرده میان دو اطاق (احزاب 53 (33:53) )، فاصله فکری و عدم امکان تفاهم و نزدیکی دو نفر (فصلت 5 (41:5) ، اسراء 45 (17:45) )، عاملی که چیزی را از نظر دور می‌کند (ص 32 (38:32) )، عمل یا عاملی که مانع از نزدیک شدن شخص به خدا در آخرت می‌شود (مطففین 15 (83:15) )، وسیله دور و پنهان شدن از مردم (مریم 17 (19:17) )، حائلی که برای شنیدن کلام مستقیم خدا برای انسان وجود دارد (اسراء 45 (17:45) )، و بالاخره حجاب و حائلی که میان بهشتیان و دوزخیان وجود دارد و پیوستن آنان به یکدیگر را مانع می‌شود (اعراف 46 (7:46) ). کلمه حجاب به معنای متعارف آن (چادر و روسری) در قرآن نیامده و گویا از مفهوم لغوی آن، در ضرورت حایل و حجابی میان دو جنس مخالف استفاده شده است.
64- طبق قاعده تغلیب در زبان عربی، هرگاه جمعی از مردان و زنان مخاطب قرار گیرند، ضمیر مذکر (رجال) به کار برده می‌شود. بنابراین کلمه رجال در این آیه (و آیاتی مشابه مثل: توبه 108 (9:108) ، نور 37 (24:37) ، احزاب 23 (33:23) ، جن 6 (72:6) ، ص 62 (38:62) و...) معنای مردمانی (نه مردانی) می‌دهد. در مواردی که معنای مذکر از آن فهمیده می‌شود، عموماً کلمه «نساء» قبل یا بعد از آن آمده است.
65- سیما را نشانه و علامت گفته‌اند، اما آدمیان چه نشانه و علامتی دارند که اعراف آنها را می‌شناسند؟ در کلمه سیما که 6 بار در قرآن آمده (اعراف 46 (7:46) و 48 (7:48) ، محمد 30 (47:30) ، فتح 29 (48:29) ، رحمن 41 (55:41) )، به نوعی تعلق به آرمان و هدفی و عملکرد در میدان آزادی وجود دارد؛ به اسب‌های آزاد و رها شده در چراگاه که معمولا مالکشان آنها را برای مشخص شدن با داغ علامت گذاری می‌کرد، «خَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ» (آل عمران 14 (3:14) ) یعنی اسب نشاندار می‌گفتند که معرف مارک و مرغوبیت آنان (در مقایسه با اسبان به گاری بسته) بود، همچنین اسبانی که آزاد در مراتع می‌چریدند (نحل 10 (16:10) - ...شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ).
انسان‌ها نیز به موهبت «اختیار» در میدان ابتلای زندگی و تمتعات آن آزاد رها شده‌اند تا چه علامت و نشانی از تعلق و وابستگی بر خود بزنند!؟ اگر به راه حق رفته باشند، از امدادهای غیبی فرشتگان نشاندار مدد می‌گیرند (آل‌عمران 125 (3:125) - ... مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُسَوِّمِینَ) و اگر از ظالمین باشند، عذابشان نشاندار و مختص خودشان خواهد بود (هود 83 (11:83) - مُسَوَّمَهً عِنْدَ رَبِّکَ وَمَا هِیَ مِنَ الظَّالِـمِینَ بِبَعِیدٍ ؛ ذاریات 34 (51:34) - مُسَوَّمَهً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ).
در این آیه از شناخت اصحاب اعراف نسبت به سیمای شخصیتی آدمیان در آخرت سخن می‌گوید، اما عیسی مسیح(ع) در همین دنیا به اذن خدا به مردم خبر می‌داد چه خورده و چه در خانه‌های خود ذخیره کرده‌اند (آل‌عمران 49 (3:49) - ...وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ...). به این ترتیب سیمای هر کسی «کُد» ویژه اوست که همچون کدهای ژنتیکی منحصر به فرد است، البته با این تفاوت که کدهای ژنتیکی خارج از اختیار ما تعبیه شده و کدهای شخصیتی ما به اختیار خودمان شکل می‌گیرد. همچنانکه دانش پزشکی امروز به مدد و دستاوردهای علم ژنتیک کتاب فیزیولوژیک هر کس را می‌خواند. گویا اصحاب اعراف در عالم قیامت با اشراف و بصیرتی که بر امور و انسان‌ها یافته‌اند با تیزبینی ویژه‌ای هر کسی را می‌شناسند.
66- منظور از سلامی که به بهشتیان گفته می‌شود، نه فقط لفظ و کلامی توخالی و تعارف‌آمیز، بلکه سلامتی خواستنی جسمی و روحی از هر شرّ و ضرری است. «دَارِ السَّلاَمِ» عنوانی است برای بهشت (انعام 127 (6:127) )، زیرا هم با سلامی از پروردگار همراه است (یس 58 (36:58) )، هم از سوی فرشتگان (رعد 24 (13:24) ، حجر 46 (15:46) ، نحل 32 (16:32) )، و هم از سوی بهشتیان (اعراف 46 (7:46) ، یونس 10 (10:10) ، ابراهیم 23 (14:23) ) به گونه‌ای که هیچ سخنی غیر سلامت نمی‌شنوند.