إِذَا السَّمَاءُ انفَطَرَتْ

آنگاه که آسمان [یعنی منظومه شمسی یا فراتر از آن، تحت تأثیر تحوّلاتی] شکافته و گسیخته شود.2

1 - سوره انفطار تنها سوره‌ای است که با نام «الله» ختم می‌شود و همان‌طور که تعداد سوره‌های قرآن، تعداد حروف «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» و تعداد تکرار شده هر یک از کلمات: اِسْم، اَلله، رَحْمَن، رَحِیم [در مورد خدا]، در قرآن مضربی است از عدد 19، این سوره همچون اولین سوره نازل شده به پیامبر [علق] و سوره اعلی 19 آیه دارد.
مخاطب این سوره «انسان» است و بی هیچ سوگند، از واقعه‌ای بس عظیم در آینده خبر می‌دهد که کمترین سابقه در ذهن و زبان و درک و دانش نه تنها مخاطبین، بلکه ملت‌های پیشرفته آن دوران نداشته است. موضوع فروپاشی نظام فعلی جهان در آستانه قیامت و مسئله رستاخیز نه تنها کوچک‌ترین جایگاهی در اطلاعات و اشتغالات و اندیشه مردم 14 قرن قبل نداشته، بلکه نزد مسلمانان نیز، با آنکه حدود نیمی از آیات نازل شده در دو سال اول بعثت ناظر به قیامت است، این موضوع در تقسیم‌بندی سه‌گانه اصول دین [و پنجگانه نزد شیعیان] همواره در ردیف آخر قرار گرفته است، آن هم با تبدیل قیامت به معاد [توحید، نبوّت، عدل، امامت و معاد]. همین تمرکز قرآن بر موضوعی که جایگاهی در دل و دانش مردم معاصر خود نداشته، وحیانی بودن و استقلال آن را از اندیشه و دخالت ذهن گیرنده وحی نشان می‌دهد.
طبق محاسبات کتاب «سیر تحوّل قرآن» [جلد شماره 15]، پنج آیه ابتدای این سوره در اولین سال و 14 آیه بعدی در سال سوم بعثت نازل شده‌اند. چهار آیه اول سوره با «إِذَا» که اشاره به چهار واقعه مقارن و مرتبط با هم در آستانه وقوع ناگهانی قیامت است آغاز می‌گردد و آیه پنجم به آگاهی انسان از عملکرد زندگی پیشین دنیایی خود اشاره می‌کند. پنجمین آیه با حرف «ت» ختم می‌شود و بقیه سوره با آهنگ و حروف متنوع: «ن» [8 مورد]، «م» [3 مورد]، «ک» [2 مورد] و «ه». گویا در این سوره از تحولات فیزیکی فرا منظومه‌ای در آستانه قیامت یاد می‌کند و در سوره شمس از تحولات منظومه شمسی. علاوه بر این دو سوره، در سوره‌های انشقاق، زلزال، واقعه و قیامه نیز با کلمه «إِذَا» به ظرف زمانی و مکانی این تحوّلات اشاره شده است.
عامل این گسیختگی و انفطار را برخی اخترشناسان فرضیه انبساط عمومی جهان و کاهش یافتن نیروی جاذبه ثقل مرکزی کهکشان بر ستاره‌ها می‌دانند و برخی تصادم کهکشان‌ها با تلاشی نظم موجود و ادغام دو مجموعه دریکدیگر و نظریاتی دیگر که همگی در مرحله فرضیه هستند.

2 - «انفطار» از ریشه «فَطَرَ» [شکافتن]، در باب انفعال دلالت بر تحوّل انفعالی و آمادگی و پذیرش شکافته شدن می‌کند. گویی آسمانها همچون انار یا هر میوه‌ای که پوسته محافظ آن پس از رسیدن به کمال خود شکافته می‌گردد و تِرَک می‌خورد، به نوعی دچار گسیختگی ناشی از عوامل یا درون کهکشانی می‌شود.
در حالت فعلی، آسمان بر فراز ما [طبقات هفتگانه جوّ یا ستارگان] یکپارچه است و بر طبق آیه 3 سوره مُلک (67:3) هیچ «فطور» و گسیختگی در آن نمی‌بینیم: «الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُور».
اما برحسب اشاره اولین آیه این سوره، و نیز آیه 18 سوره مزمّل (73:18) ، در روز قیامت و تحت تأثیر آن واقعه، آسمان «منفطر» خواهد شد. «السَّمَاءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ کَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً». دامنه انفطار مورد نظر، علاوه بر جوّ زمین، ستاره‌های مجاور را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد. ممکن است این در هم گسیختگی و پراکندگی ظاهری، به چشم دنیایی ما نشانه خرابی و عبث بودن خلقت بیاید، اما دانشمندان اخترشناس دریافته‌اند که در آسمانها، همچون زمین در بهاران، از دل همین ذرّات پراکنده دائماً ستاره‌های تازه‌ای متولد می‌شوند و جهان رو به کمال می‌رود. جالب آن که یکی از نام‌های نیکوی خدا، که شش بار در قرآن تکرار شده، «فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض» است و فعل «فَطَرَ» دلالت بر ابداع و انشاء و ایجاد ابتکاری می‌کند. همچنان که گفته می‌شود: بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم