وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ
و اما آن کس که کتابش [=محصول ثبت شده اعمالش] از پشت سرش آورده13 [یا داده] شود،
13 - اصطلاح یمین و شِمال، یا اصحاب یمین و اصحاب شِمال، جمعاً ده بار در قرآن مقابل هم نهاده شدهاند [اعراف 17 (7:17) ، نحل 48 (16:48) ، کهف 17 (18:17) و 18، سبا 15 (34:15) ، ق 17 (50:17) ، واقعه 41 (56:41) ، معارج 37 (70:37) و حاقه 25 (69:25) ]، اما در این آیه به طور استثناء، به جای شِمال، اصطلاح «وَرَاء ظَهْرِهِ» به کار رفته است که از همین تعبیر شاید بتوان یمین را نماد حرکت رو به جلو و ترقی و تعالی، و شِمال را نماد ارتجاع و عقبگرد و دلبستگی ذاتی به گذشته دنیا و هوی و هوسهای آن دانست. این تعبیر مجازی رسایی است که در قیامت نورِ [ایمان و عمل] مردان و زنان مؤمن، پیشِ رو و سمت راست آنان را روشن میکند. حدید 12 (57:12) - «یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ...» مؤمنین شایستهکاری که در زندگی دنیا به افق ایمانی بلندی مینگریستند و آمال و آرزوهای بلندی داشتند، تحقّق این نگاه و نیاز فطری و ذاتی، که در کتاب سرنوشت آنها، ثابت شده، در اَعلَی عِلِّیِّینَ است [مطّففّین 18 (83:18) تا 20]، و در جهت مقابل، منکران غافلی که دربند اوهام و شهوات زندگی دنیایی خود بودند، در رستاخیز نیز سرنوشت ثبت شدهشان از پشت سر آنان آورده میشود و کتاب سرنوشت آنان، در نهایت تنگی، همچون سلول انفرادی، به تناسب تنگ نظریشان خواهد بود. مطففین 7 (83:7) تا 9- «کَلاَّ إِنَّ کِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ وَمَا أَدْرَاکَ مَا سِجِّینٌ کِتَابٌ مَرْقُومٌ».
اصطلاح شُمال و جنوب در میان ما فارسی زبانها معنای جغرافیایی دارد، و نیز اصطلاح راست و چپ، که به اشتباه در ترجمه یمین و شِمال به کار میرود، تابع وضعیت قرار گرفتن شخص است و جهت معینی ندارد. اما یمین و شِمال قرآنی تابع طلوع و غروب خورشید است [کهف 18 (18:18) و نحل 48 (16:48) ]. آنچه رو به سوی خورشید حقیقی یا مجازی [نور هدایت و حقیقت] داشته باشد، جهت «یمین» است، و آنچه پشت بر آن دارد، «شِمال» محسوب میشود که نماد شومی و نحوست است و با جهت جغرافیایی شُمال در فارسی تفاوت دارد.
هم شیطان از انواع یمینها و شِمالها [در لباسهای دینی، یا لباسهای شهوات و امیال] به سراغ انسان میآید [اعراف 17 (7:17) ]، و هم فرشتگان موکل بر اعمالِ انسان، ذاتالشمال و ذاتالیمین [آثار هدایت و ضلالت ذاتی شده در نفوس] را تلقی و دریافت میکنند [ق 17 (50:17) ].