النَّجْمُ الثَّاقِبُ
ستارهای پرتوافکنِ نفوذ کننده است.3
3 - کلمه «طارق» که به عنوان یکی از پدیدههای شگفتانگیز آسمان در آغاز این سوره مورد سوگند قرار گرفته و به عنوان نام سوره [که راهنمای شناخت مطالب و محورهای آن است] انتخاب گردیده، از آن چنان اهمیتی برخوردار است که جا دارد برای فهم و درک مفهوم آن و ارتباطش با مضامین سوره تأمل کنیم. از استفهام انکاری «وَمَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ» معلوم میشود ماهیت این پدیده با وجود آنکه لفظ و لغتش برای اعراب زمان نزول قرآن مجهول نبوده، مبهم و ناشناخته است. به طوری که نه تنها مردم عامی، بلکه پیامبر عظیمالشأنی که مخاطب و حامل وحی بوده، ناآشنا به این پدیده نشان داده میشود. تنها به همین توضیح اکتفا شده که «طارق» ستارهای پرتوافکن [نافذ و دارای تشعشعات رسوخ کننده] است: «وَمَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ النَّجْمُ الثَّاقِبُ».
گرچه این پدیده، بس شگفت و دور از درک و دانش بشر معرفی شده است، ولی به مدد همین چند ویژگی که در آیات فوق توضیح داده شده، با استفاده از دستاوردهای جدید فیزیک نجومی، شاید بتوانیم به توفیق الهی به فهم این پدیده شگفت نزدیک شویم.
از معنای «طارق» و توضیح «النَّجْمُ الثَّاقِبُ» چند مشخصه میتوان استخراج و آنها را با پدیدههای شناخته شده در آسمان مقایسه کرد. اولا در کلمه «طارق» دو مفهوم: 1- کوبندگی، فشردگی، ضربات هموار کننده، 2- حرکت در شب [تاریکی]، فهمیده میشود و در لغت عرب به راهپیمای در شب که کوبیدن گامهایش به دلیل سکوت صحرا شنیده میشود، طارق میگویند. بنابراین باید در آسمان دنبال پدیدهای بگردیم که این دو خصلت، یعنی کوبندگی و حرکت در تاریکی را داشته باشد.
ثانیاً از آیه «النَّجْمُ الثَّاقِبُ» میفهمیم که: 1- پدیده مورد نظر ستاره [نجم] است، 2- ستارهای نه خاموش و بدون پرتو، بلکه مشخصاً دارای تشعشع نافذ و رسوخ کننده است و این صفت، به عنوان حالت ویژه و ممتاز آن معرفی شده است.
مشخصات فوق را عیناً در ستارگان فوق سنگینی که وجود آنها توسط لاپلاس از طریق فیزیک نیوتنی و «شوارتز چایلند»، بر اساس فرضیه نسبیت عام اینشتن پیشبینی و در سال 1967 میلادی توسط تلسکوپهای رادیویی دیده شد، ملاحظه مینماییم. این ستارهها دارای حالت کوبندگی و فشردگی هستند. کوبندگی هر ستاره تابعی از جرم آن است. وقتی جرم یک ستاره زیاد باشد تأثیر نیروی جاذبه بر اتمهای آن آنقدر زیاد میشود که در مرحلهای حتی الکترونهای اتمها شکسته و درهم میریزند و آن را به هسته میچسبانند. این مرحله معمولا در پایان عمر ستارهها اتفاق میافتد.
مفهوم «حرکت در تاریکی»، که از کلمه طارق در زبان عربی فهمیده میشود، کاملا در مورد ستارههای سنگین صدق میکند. این نوع ستارگان برحسب نسبت جرم آنها به خورشید ما به سه دسته تقسیم میشوند و در تاریکی نسبی تا مطلق حرکت میکنند. دسته اول، که ستارگان کوتوله سفید نامگذاری شدهاند، به دلیل اینکه هیچ منبع انرژی و واکنش هستهای ندارند، فاقد تابش نوری فعّال هستند و فقط گرمای باقیمانده از روزگاری را که هسته یک ستاره فروزان بودند به صورت تشعشع نوری مختصر از خود ساطع مینمایند. دسته دوم که به ستارگان نوترونی معروف شدهاند، اصلا دیده نمیشوند، بلکه هنگام گردش به دور خود که با سرعت سرسامآوری انجام میشود، تابشهایی از قطبین مغناطیسی خود میپراکنند که عموماً پرتوهایی از اشعههای ایکس و گاما، و در موارد معدودی درخششهایی از نور میباشد. و بالاخره سومین دسته ستارگان فوق سنگین که «حفره سیاه» نامیده شدهاند، در تاریکی مطلق حرکت میکنند و هیچگونه نور و تابشی ندارند و هیچ پرتوی از محیط آن به دلیل جاذبه عظیم نمیتواند خارج شود.
«ثاقب» بودن این ستارگان از نظر علمی کاملا روشن است. باید توجه داشت ثاقب بودن با نورانی بودن تفاوت دارد؛ اگر قرار بر وصف روشنی و فروزش آن بود کلمه ضیاءیا وهّاج و... مناسبتر مینمود. ثاقب را لغتنامه «قاموس قرآن» نافذ و پاره کننده گرفته است. اشعه خورشید، تابشهای مغناطیسی ستارگان و پرتوهای کیهانی را به دلیل آن که فضا را میشکافند و در فواصلی به درازای میلیونها سال نوری نفوذ میکنند ثاقب میگویند. هر سه دسته ستارههای سنگینی که فوقاً به اجمال توضیح داده شد اشعههای مختلفی ساطع میکنند که به شدت نافذ و خارق پردههای فضایی بوده و در عمق کیهان نفوذ مینمایند.