فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ

پس انسان باید نیک بنگرد که از چه چیز آفریده شده.5

5 - پس از چهار آیه مقدمه سوره، نظر تلاوت کننده را با توصیه «فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ...» از پدیده‌های بسیار بزرگ و سنگین [به مقیاس نسبت‌های دنیایی] که طارق نمونه‌ای از آنهاست، به پدیده‌های بسیار کوچکی که در زمین خاکی وجود دارد متوجه می‌نماید تا عیناً همان عظمت را در ذرات فوق‌العاده کوچک و نادیدنی مشاهده کنند و تدبیر، قدرت و «ربوبیّت» ربّ‌العالمین را با صُوَر مختلفه آن در انواع پدیده‌ها تصدیق نمایند. در این حالت انسان باید از آسمان به زمین و منشأ آفرینش خود نظر کند [فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ] که چگونه از نطفه ناچیزی خلق شده است. مقایسه کیفیت «طارق» و پیدایش آن، با آنچه درباره نطفه اولیه انسان توضیح داده شده، بسیار جالب است و مشابهت اطوار و حرکات دو پدیده بسیار بزرگ و بسیار کوچک را نشان می‌دهد: «طارق» حالت ثاقب دارد و با جاذبه خود پرده‌های فضا را می‌شکافد و تا فواصل میلیون‌ها سال نوری نفوذ می‌کند. نطفه اولیه انسان نیز حالت جهشی [دافق] دارد و به مکان مناسبی که برای آن مقدّر شده می‌شتابد. نور و اشعه‌های دیگری که به زمین می‌رسند، از میان ستاره‌های سنگین و فضای بی‌کران میان آنان با گازهای فوق‌العاده سبک عبور می‌کنند، نطفه انسان نیز از میان عناصر «صلب» و سخت و مواد نرم اثر پذیر عبور می‌نماید [یَخْرُجُ مِن بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ]. همانطور که در فضای لایتناهی دائماً از میان مواد سرد و خاموش و گازهای منبسط، اجرام داغ و نورانی و متراکم به وجود می‌آید و قوای فاعلی و مادّه انفعالی دست اندرکارند، در زمین خاکی و درمیان عناصر سخت و نرم بدن انسان [صلب و ترائب] حرکات و فعل و انفعالاتی رخ می‌دهد که منجر به بروز حیات می‌شود و همچون ستاره‌ای که تحت تأثیر جاذبه و ضربات کیهانی از گازهای پراکنده و متفرق متولد می‌شود موجودی پا به عرصه وجود می‌گذارد.