هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ

آیا خبر حادثه غاشیه [آن عامل فراگیر سرنوشت‌ساز] به تو رسیده است؟2 [=خبر از ماهیّت آن داری؟]

1 - 14 آیه ابتدای این سوره که [مطابق محاسبات کتاب سیر تحوّل قرآن] در اولین سال بعثت نازل شده، نهمین گروه و مفصل‌ترین آنها از ابتدای رسالت بوده و دو آیه تکمیلی 6 و 7 و آیات انتهایی سوره [17 تا 26] در سال سوم بعثت نزول یافته‌اند. نام این سوره از اولین آیه آن اخذ شده است. سوره غاشیه را برحسب موضوعات و آهنگ آیات آن می‌توان به سه قسمت تقسیم نمود که هرکدام سبک و سیاقی مستقل دارد:
الف] آیات 1 تا 16: این بخش که مفصل‌ترین بخش سوره [65٪] را تشکیل می‌دهد، تصویری از عذاب فراگیر آینده منکران را ترسیم می‌کند و سرنوشت انسانها در آن روز و آثار این تحول تغییر و صیرورت را در چهره‌ها [وجوه] که نمایاننده افکار و اعمال و احوال درونی و «جهت‌گیری» دنیایی‌شان می‌باشد نشان می‌دهد. بنا به قانون علت و معلولی، آثار آن حالات و کیفیات در روز قیامت در چهره‌ها ظاهر و بارز خواهد شد.
ب] آیات 17 تا 20: این بخش برخلاف بخش سابق که نظر به آخرت نادیده و نامحسوس داشت، از مشهودات دنیای مادی نشانه می‌آورد تا ربوبیتی را که در عوالم دنیایی حاکمیت دارد، برای اثبات ادامه حرکت و تداوم جریان خلق و تدبیر آخرت نشان دهد. پس تفاوت نمی‌کند که به شتر نگاه کنیم که به چه «کیفیتی» خلق شده، یا به آسمان که چگونه برافراشته شده، یا به زمین که چگونه گسترده شده است. آنچه در این بخش جلب نظر می‌کند، برانگیختن تفکر و تعقل بشر از طریق تحقیق و تتّبع در پدیده‌های پیرامون و مشاهده و تجربه و «نظر» در آیات طبیعی می‌باشد: «افلا ینظرون الی...»
ج] آیات 21 تا 26: محور مشخص این قسمت تأکید بر مسئله «اختیار» و آزادی انسان و خطاب آن به شخص پیامبر(ص) به عنوان مأمور و مجری ابلاغ این پیام می‌باشد. تنها وظیفه پیامبر در این سفر پر مخاطره، یادآوری و بیدار نمودن خفتگان از خواب غفلت و نسیان است تا آهنگ رحیل بشنوند و به کاروان بپیوندند و جز این وظیفه دیگری ندارد. این سوره که با «حدیث غاشیه» آغاز و با «حسابهم» ختم شده است، ارتباط عمل و مکتسبات کافران را با عذاب فراگیر نشان می‌دهد.

2 - حدیث دلالت بر حادثه‌ای بی‌سابقه، و غاشیه دلالت بر فراگیری و شمول آن بر همه کس می‌کند. از 29 مرتبه‌ای که مشتقات غَشَیَ [پوشاند، فرا گرفت] در قرآن به کار رفته، این تنها موردی است که به صورت اسم فاعل معرفه [الْغَاشِیَه] آمده است که دلالت بر فراگیر و مسلط شدن نتایج سوء اعمال آدمیان بر آنها در روز قیامت می‌کند. غِشاوه چیزی است [مثل پارچه و پرده] که با آن پوشانده می‌شود. آنچه را چشم بصیرت آدمی به گونه‌‌ای مجازی می‌پوشاند نیز غشاوه گویند. مصادیق و عوامل پوشاننده و فراگیر بسیارند که در قرآن به بعضی از آنها اشاره شده است، مثل: تاریکی شب فراگیر [اعراف 54 (7:54) ، یونس 27 (10:27) ، رعد 3 (13:3) ، شمس 41 (91:41) و لیل 1 (92:1) ]، تاریکی بینش [بقره 7 (2:7) ، یاسین 9 (36:9) و جاثیه 23 (45:23) ]، فراگیری مرگ [احزاب 19 (33:19) و محمد 20 (47:20) ]، احساس امنیت و آرامش خواب [آل‌عمران 154 (3:154) و انفال 11 (8:11) ]، پوششی که روی سر قرار می‌دهند [هود 5 (11:5) و نوح 7 (71:7) ]، گذشتن آب از سر [نور 40 (24:40) ، طه 78 (20:78) و لقمان 32 (31:32) ]، دود فراگیر [دخان 11 (44:11) ]، پوشش درخت سدر [نجم 16 (53:16) ]، حامله شدن [اعراف 189 (7:189) ]، آتش جهنم [ابراهیم 50 (14:50) ]، و عذاب [اعراف 41 (7:41) ، یوسف 107 (12:107) ، عنکبوت 55 (29:55) و نجم 54 (53:54) ].
همانطور که ملاحظه می‌شود تنها 6 مورد از 29 مرتبه‌ای که مشتقات غشاوه در قرآن آمده درباره عذاب و آتش فراگیر پوشاننده قیامت است که ارتباط طبیعی و مستقیم با اعمال آدمیان در زندگی دنیا داشته و نوعی ملازمت و مقارنت و همگونه شدن تدریجی و ذاتی را نشان می‌دهد. در قرآن آمده است هر کس کسب زشتی کند [شخصیت خود را با زشتی‌ها بسازد] و خطاهایش بر او احاطه یابند [یکسره خطاکاری کند] چنین کسانی یاران آتش‌اند [ملازمت ذاتی و هم‌جنسی با آن دارند]. بقره 81 (2:81) - «بَلَى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَهً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ».
در آیه فوق به جای ارتکاب عمل سوء، به «کسب بدی» و دستاورد زشتی که بر روح و روان شخص احاطه می‌یابد اشاره کرده و در آیه‌ای دیگر نتیجه چنین احاطه‌ای را به زبان استعاره و تمثیل به آتشی تشبیه کرده است که همچون خیمه سراپرده‌هایش ستمگران را احاطه می‌کند: کهف 29 (18:29) - «...إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا...».
همانطور که ویروس بسیار کوچک سرماخوردگی دائماً در برابر واکسن‌های پیشگیری ژن‌های خود را تغییر می‌دهد و هرسال باید واکسن جدیدی برای مصون ماندن تزریق کرد، آدمی نیز در جهت مثبت یا منفی دائماً روح و روان خود را تغییر ذاتی می‌دهد و در مسیری که برگزیده شخصیت بهشتی یا دوزخی خود را شکل می‌دهد.
در ضمن جمله سؤالی «هَلْ أَتَاکَ» پنج بار دیگر در قرآن آمده است: «وَهَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى» [طه 9 (20:9) و نازعات 15 (79:15) ]، «هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْرَاهِیمَ الْمُکْرَمِینَ» [ذاریات 24 (51:24) ]، «هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْجُنُودِ» [بروج 17 (85:17) ]، «وَهَلْ أَتَاکَ نَبَأُ الْخَصْم...» [ص 21 (38:21) ]. و یک بار نیز: «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ...» [انسان 1 (76:1) ].