وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ

چهره‌هایی3 در آن روز [از شرم و نگرانی] سرافکنده‌اند،4

3 - معنای ظاهری «وجه»، همان چهره و روی آدمی است، اما از آنجایی که روی آوردن به هر چیز، نشانه رویکرد دل به آن است، معنای باطنی این کلمه، اهداف و آرمان‌هایی است که به آن روی می‌آوریم. آن چنان که ابراهیم(ع) پس از روی آوردن به ستاره و ماه و خورشید و مشاهده افول آنان، به آفریدگار آنها روی آورد و گفت: «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ...» [انعام 79 (6:79) ]. متوجه ساختن وجه، همان نگاه دل و هدفگیری در زندگی است.

4 - خشوع مقابل سرفرازی متکبرانه است و دلالت بر حالتی از فروتنی و احساس حقارت و ذلّت در برابر عظمت مقام ربّ می‌کند. این کلمه بیش از همه به چشم نسبت داده شده است [خاشعه ابصارهم]، همچنین به قلب [قلوب یومئذ خاشعه]. کسی که چشمان خود را به زیر می‌افکند، گویی از اعمال خود شرم و از عواقبش بیم دارد. در این آیه خشوع به «وجوه» نسبت داده شده است که جامع خشوع قلب و چشم و سخن [طه 108 (20:108) ] بوده و رویکرد انسان را با همه ابزار شناخت و ابعاد شخصیتی‌اش به اهداف مورد نظر نشان می‌دهد. واژه خشوع جمعاً در قرآن 16 بار درباره انسان و یکبار در وصف زمین پژمرده‌ای که با نزول باران زنده می‌شود، برای تصویر عینی معنای خشوع، آمده است. «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَهً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ...» [فصلت 39 (41:39) ].