هَلْ فِي ذَلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ

آیا در این [آیات] سوگندی [جالب توجه و تدبّر‌] برای صاحب عقل [=وجدان بازدارنده از گناه] وجود دارد؟6

6 - «حَجَر» به سنگ گفته می‌شود و «حِجْر» به سنگ‌چین و دیواره‌های محافظتی که برای احراز مالکیت به دور خانه و ملک و مزرعه می‌کشیدند. این واژه بیان کننده مفهوم حفاظت و کنترل می‌باشد و از این روی به صاحبان خِرَد که بر نفس خویش مراقبت و کنترل دارند «ذی حجر» گفته می‌شود.
وضعیت خورشید و زمین و شبانه روز و فصولی که از تفاوت فاصله و حرکت آنها حاصل می‌شود، ثابت نبوده و دائماً در تغییر و تحول است. از این روی گاهی در تاریکی مطلق شب به سر می‌بریم و گاهی در نیمه تاریکی برچیده شدن تدریجی بساط شب را می‌نگریم و سرانجام طلوع فجر و دامن گستراندن صبح روشن را مشاهده می‌کنیم، وضعیت جوامع انسانی و رژیم‌های ظالم و فاسد نیز ثابت و دائمی نیست، بلکه یکسره در معرض تحوّل و تغییر قرار دارد. اگر تغییرات آسمان معلول اختلاف نسبت نور و تاریکی است، تغییرات تاریخ و سرنوشت جوامع انسانی نیز معلول اختلاف حق و باطل می‌باشد. به این ترتیب طبیعت و تاریخ از یک قانونمندی تبعیّت می‌کنند. کسی که تغییر و تناوب و طلوع و غروب را در تحولات شبانه روزی مشاهده می‌کند، باید از این مدل و مثال محسوس به نظامی کلی‌تر که حاکم بر حرکات هستی، از جمله تحولات جوامع انسانی و جریانات سیاسی اجتماعی آن است پی برده و از آن عبرت گیرد و این از مهمترین پیام‌های سوره فجر است.
به گواهی تاریخ، در پس هر شب ظلم و ستمی، طلوع فجر و صبح روشنی در افق آینده اقوام مشاهده شده است و همواره نمرودها و فرعونها و قیصرها و ابوسفیان‌ها با طلوع فجر ملت‌ها و بعثت مردانی مبشر نور هدایت، همچون: ابراهیم، موسی، عیسی و محمد [علیهم‌السلام] در تاریکی ذاتی خود محو شده‌اند. اگر وضع جوامع انسانی ثابت می‌ماند، با قدرت گرفتن تصاعدی جبّاران و ضعف و ذلّت روز افزون ملت‌ها، هرگز نجات و رهایی ممکن نمی‌شد، و اگر ملت‌ها قدر آزادی و رهایی را می‌شناختند و شکر نعمت به جای می‌آوردند، هرگز راه بازگشتی برای پاسداران شب باقی نمی‌ماند، اما حق و باطل همچون شب و روز تناوب دارند، ولی چون ما به تسلط طولانی تاریکی [وَلَیَالٍ عَشْر]، رقیق شدن و زوال تدریجی تاریکی [وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ] و طلوع فجر خو گرفته و به آن عادت کرده‌ایم، کمتر از آن درس می‌گیریم و در این تغییرات که مشهود و محسوس همگان است و اصالت و برتری نور را بر تاریکی نشان می‌دهد کمتر می‌اندیشیم.
حق و باطل، خیر و شرّ، صلاح و فساد که صورتهای دیگری از تضاد روشنایی و تاریکی هستند، هرگز ثابت و لایتغیر نیستند، گرچه اغلب برتری باطل و شرّ و فساد را شاهد هستیم، ولی اولا تسلط این تاریکی‌ها به دلیل غیبت حق‌طلبان است. ثانیاً همین ظلم و ظلمت‌ها مقدمه و وسیله بیداری ملت‌ها و ابتلایی برای رشد مردم در میدان تضاد حق و باطل است و موجب پالایش و خلوص و صدق و صفای مؤمنین می‌گردد.