فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
پس [با توجه به نصرت خدا و امدادهای غیبی]، شما آنها را نکشتید [=مغرور قدرت خود نشوید]، بلکه خدا آنان را کشت، و تو [ای رسول] آنگاه که تیر [به سوی دشمن در جبهه] انداختی، تو نینداختی، بلکه خدا انداخت،25 تا مؤمنان را با آزمونی نیکو از سوی خویش بیازماید،26 خدا مسلماً شنوائی بس داناست.27
25- این همان اصل «وَمَا تَشَاءُونَ إِلاَّ أَنْ یَشَاءَ اللهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ» [تکویر 29 (81:29) ] است که محدودیت اختیار و خواست انسان را در چارچوب اراده و خواست خداوندگار عالم نشان میدهد. کشاورز زمین را شخم میزند و بذرافشانی و آبیاری میکند، اما با نگاهی فراتر، آفریدگارِ ابر و باد و مه و خورشید و خاک و خِرَد آدمی است که دانه را به بر و بار مینشاند. پس نه جبر است و نه اختیار مطلق. کشاورز با اختیار و انتخابش در میدان مشیت الهی، خود را با نظامات مقدّر او منطبق میسازد و به محصولِ مطلوب میرسد. رسول خدا نیز با افکندن تیری به سوی دشمن، به میدان مقابله با متجاوزین شتافت و در مسیر مشیّت الهی و امدادهای غیبی قرار گرفت. اگر جمله «إِذْ رَمَیْتَ» نیامده بود، نقش او نادیده گرفته شده و پیروزی بدر معجزهای غیربشری تلقی میشد، اما ارجاع پیروزی به اراده خدا، تذکری برای مغرور نشدن به «خود» و تدابیر جنگی اتخاذ شده است.
26- «بَلاء حَسَناً» آزمونی نیکو و پُر خیر و برکت برای مؤمنینی بود که مقابله با سپاهی سه برابر خود را با توکل به خدا و نیروی ایمان پذیرفتند.
27- تأکید بر سمیع و علیم بودن خدا در این آزمون، اجابت استغاثههای مؤمنان و ارتباط دو سویه خالق و مخلوق را نشان میدهد.