وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ

و [به یاد آر] آنگاه که کافران علیه تو مکر می‌کردند [=نقشه‌های خائنانه می‌کشیدند] تا تو را سر جایت بنشانند42 [با وعده و وعید نهضت، تو را متوقف سازند] یا بکُشند و یا [از مکه] اخراجت کنند، آنها مکر می‌ورزیدند [=توطئه می‌کردند] و خدا نیز مکر می‌کرد [=نقشه‌های آنان را خنثی می‌کرد] و خدا بهترین مکرکنندگان است.43

42- ثبات، استواری و ثابت قدم بودن است که مفهومی مقابل تزلزل و تغییر عقیده دارد، اما «لِیُثْبِتُوکَ»، تلاش کافران را برای از تحرک انداختن و متوقف ساختن رسالت تبلیغی پیامبر نشان می‌دهد که می‌تواند با وعده‌های پول و مقام یا تهدید و زندانی کردن توأم باشد، همچنانکه در دوران مکه، مدتها او و یارانش را در حصر و حبس دره‌ای تنگ [شِعب ابیطالب] قرار داده بودند. سرانجام نیز وقتی با اقبال روزافزون توده‌های مردم به پیام‌های قرآنی او مواجه شدند، در سیزدهمین سال بعثت، بزرگان قریش در شورائی به این جمع‌بندی رسیدند که یا او را زندانی کنند و یا از مکه اخراجش نمایند؛ و گویا به پیشنهاد ابوجهل تصمیم گرفتند چند نفری از قبایل مختلف به او شبیخون بزنند و همزمان شمشیرهای خود را بر او وارد سازند تا خون بهای این قتل و گناه آن به گردن همه قبایل بیفتد.

43- «مکر» همان چاره‌جوئی‌ها و تدابیری است که برای مقابله با دشمن یا حل مشکلات به کاربرده می‌شود. این صفت از بُعد مثبت، به خدا نیز [به دلیل نظاماتش در مقابله و دفع و طرد عوامل ضد حق] اطلاق می‌گردد، ولی خدا «خیر الماکرین» است. اما مکر تبه‌کاران در نظام حق‌مدارِ عالم منفی است و به خودشان برمی‌گردد.