وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ

و زمانی را [یاد آر] که شیطان اعمال آنها را [در حمله به مسلمانان] در نظرشان بیآراست72 و گفت: [با چنین لشکری] امروز هیچ کس را یارای پیروزی بر شما نیست و من پناهدار شما هستم؛ اما همین که دو گروه درگیر شدند، [با مشاهده روحیه برتر و دلاوری مؤمنین] عقبگرد کرد و گفت: مرا با شما کاری نیست [=تبرّی جُست]، من چیزی را می‌بینم که شما نمی‌بینید،73 من از خدا بیم دارم زیرا خدا سخت کیفر است.74

72- نیکو جلوه دادن اعمال شخص برای خود را قرآن گاهی به شیطان نسبت داده [انعام 43 (6:43) ، انفال 48 (8:48) ، نحل 63 (16:63) ، نمل 24 (27:24) ، عنکبوت 38 (29:38) ]، گاهی به شرکاء شیطانی [فصلت 25 (41:25) ، انعام 137 (6:137) ] و گاهی به خدا [انعام 108 (6:108) ، نمل 4 (27:4) ]، ولی بیشتر به صورت ناشناخته ذکر شده، که می‌تواند هر یک از موارد فوق باشد [انعام 122 (6:122) ، توبه 37 (9:37) ، یونس 12 (10:12) ، رعد 33 (13:33) ، فاطر 8 (35:8) ، مؤمن 37 (23:37) ، محمد 14 (47:14) و فتح 12 (48:12) ].

73- منظور از شیطان در این آیه کیست یا چیست؟ ابلیس، انسانی شیطان صفت، یا نفس شیطانی خود؟ خُلف وعده شیطان را می‌توان در آیه 16 سوره حشر (59:16) نیز مشاهده کرد [کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخَافُ اللهَ رَبَّ الْعَالَـمِینَ]. با مقایسه این دو آیه و تدبّر در مقدمات آنها شاید بتوان بهتر به مقصود آیه پی برد؛ مضمون هر دو آیه دلالت بر دوروئی، نفاق و خُلف وعده آشکاری می‌کند که اغلب انسان‌ها در زندگی خود تجربه کرده‌اند. سخن از اعتماد بی‌پایه به «در باغ سبزی» است که شیطان از طریق نفس آدمی یا فریب خوردگان می‌گشاید. آیات 10 تا 17 سوره حشر (59:10) ، مسلمانان منافق صفتی را نشان می‌دهد که با قبایل معاند پیرامون مدینه مراوده نزدیک و زد و بند سیاسی اقتصادی داشتند و قول همه نوع همکاری، حتی حمایت در جنگ را به آنها داده بودند، اما همین که در صحنه عمل، معادله قدرت را به نفع مسلمانان دیدند، همه تعهدات خود به بیگانگان را زیر پا گذاشتند و تغییر جبهه دادند. اغلب مفسرین از یکی از رؤسای قبیله بنی‌کنانه [سُراقه بن مالک] یاد کرده‌اند که به سران قریش وعده حمایت، در صورت حمله مسلمانان، را داده بود، اما با مشاهده دلاوری آنان در آغاز جنگ بدر، پا به فرار گذاشت و گفت: من از این جمعیت، به ظاهر قلیل، چیزی [روحیه و قدرتی] می‌بینم که شما نمی‌بینید، سپس با چرخشی ریاکارانه ادعای ترس از خدا و عقوبت او کرد تا دامن خود را از سوابق همکاری با بیگانگان پاک کرده باشد. این احتمال نیز وجود دارد که با مشاهده امدادهای غیبی در جنگ بدر و تغییر روحیه شگرف مجاهدین، جرقه ایمانی گذرا در دلش زده و گفته باشد من چیزی می‌بینم که شما نمی‌بینید، من از کیفر الهی خوف دارم [والله اعلم].

74- رجوع کنید به پاورقی 20 همین سوره (8:13) .