وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ

آنگاه که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند، ای کاش می‌دیدی [که چگونه به کیفر پشت کردن به حق و روی آوردن به باطل] بر پشت و روی آنان می‌زنند77 و [می‌گویند:] بچشید عذاب آتش را [که خود با جنگ افروزی‌تان شعله ور ساختید].

77- زدن فرشتگان به روی‌ها و پشت‌ها [وجوه و ادبار] علاوه بر این آیه، در آیه 27 سوره محمّد (47:27) نیز آمده است. در فرهنگ قرآن، وجوه، نماد توجه و روی آوردن به چیزی و ادبار، پشت کردن و بی‌رغبتی به آن است، وگرنه چهره و پشت آدمی گناهی ندارند که مضروب واقع شوند! تشبیه امور معنوی و مجازی به امور مادی و حقیقی در همه زبان‌ها امری عادی است.
اما معنای ضَرَبَ الزاماً زدن نیست، این فعل برحسب مورد و حرف اضافه‌ای که پس از آن می‌آید، معنای متفاوتی پیدا می‌کند؛ 29 بار در قرآن از «ضرب المثل» سخن گفته است، بدیهی است منظور از «زدن» در مثال زدن، برخورد فیزیکی نیست، همچنین فعل ضَرَبَ وقتی با «فی» می‌آید، معنای گام نهادن در زمین می‌دهد [6 آیه]، اگر با حرف «علی» بیاید، معنای مسلط و مشرف کردن چیزی بر چیز دیگری دارد، مثل: شمول ذلت و مسکنت بر قومی [6 بار]، اگر با حرف «عن» بیاید، معنای انصراف و برداشتن می‌دهد [زخرف 5]، اگر با حرف «ب» بیاید، [مثل: فاضرب به] چیزی را بر چیزی زدن [مثل عصا بر زمین]، مخلوط کردن یا به حساب آن گذاشتن می‌دهد [5 بار]، اگر با حرف لام بیاید [مثل: واضرب لهم طریقا] معنای ره‌گشائی و آموزش پیدا می‌کند. بدون هیچ حرف اضافه‌ای، یا معنای ضربه زدن می‌دهد [5 مورد] یا معنای مطرح کردن مثل: کذالک یضرب الله الحق والباطل.
اما در آیه 50 سوره انفال (8:50) ، اگر ضربه زدن فرشتگان بر پشت و روی کافران مورد نظر بود، لازم می‌آمد حروف اضافه «علی» یا «ب» پس از فعل ضرب می‌آمد. با توجه به مشابه چنین وضعیتی که در آیه 27 محمد (47:27) نیز تکرار شده، به نظر می‌رسد همچنانکه پلیس رانندگان متخلف را به خاطر عبور از چراغ قرمز یا سرعت غیرمجاز و نقض قوانین دیگر جریمه می‌کند، ضرب فرشتگان بر پشت و روی منکران، جریمه کردن آنان به جرم پشت کردن به حق و روی آوردن به باطل باشد که چیزی جز نتیجه کار خودشان نیست [والله اعلم].