الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ
[ولی] اینک خدا بر شما سبک گرفت و [انتظارش را از شما کاست و با توجه به عملکردتان] دانست که در شما ضعفی است، پس اگر [در این شرایط] صد نفر از شما صابر باشند، بر دویست نفر پیروز میشوند94 و اگر هزار نفر باشند، به اذن خدا95 [طبق نظامات او] بر دو هزار نفر پیروز میشوند و [چنین است که] خدا با صابرین است.96
94- میزان صبر و مقاومت آدمی تابع ایمان و انگیزه و آگاهی است. آیه 65 این سوره (8:65) شرایط ایدهآلی را مطرح میسازد که یک مؤمنِ صابر قدرت غلبه بر ده نفر از منکران را دارد؛ صبرِ پیشتازان دوران مکه، که بین پُتک و سندان سختیها سرکوب شده بودند، چنین توان و تناسبی یافته بود، اما در دوران مدینه، با پیوستن نومسلمانانی که چنان سابقه و تربیتی نداشتند، و با اختلاف بر سر غنائم دنیائی، این نسبت به یک پنجم تقلیل یافته بود.
95- «اذن» را با تسامح اجازه ترجمه میکنند، اما هر اجازهای دو طرف دارد؛ آن که اجازه میگیرد و آن که اجازه میدهد. و گرنه اجازه گرفتن معنا نمیدهد! اذن خدا همان نظاماتی است که در جهان مقرر داشته و چراغی است که وقتی رهرو به آن میرسد، با رنگ سبز اذن عبور میدهد. به تعبیر قرآن هر زمین پاکی به اذن پروردگارش نباتش را میرویاند [اعراف 58 (7:58) ] نور و گرمای خورشید و باران و هوای پاک، اذن خداست، اگر خاک آلوده نباشد، اجازه رشد میگیرد و استعدادهای درون خود را آشکار میسازد. به قول مولوی:
کِشت جان را کـَش جواهر مضمر است
ابر رحمت پر ز آب کوثر است
دعوت پیامبران نیز جز با آمادگی مردم و پذیرش قلبی آنان، که روی دیگر سکه اذن الله است، تحقق نمییابد. این همان «لا اکراه فی الدین» و ضرورت آزادی اندیشه است.
96- به پاورقی 85 همین سوره (8:58) نگاه کنید.