إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُم مِّن وَلَايَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

مسلماً کسانی که ایمان آوردند، و [در راه ایمان از دیار خود یعنی مکه] هجرت کردند و با مال و جان در راه خدا جهاد کردند، و [همچنین از مردم مدینه] کسانی که [مهاجران را] پناه دادند و یاری کردند [و انصار نام گرفتند]، آنها دوستان [و حامیان] یکدیگرند102 و [اما] کسانی که ایمان آوردند ولی هجرت نکردند [=حاضر نشدند از خانه و زندگی و دیار خود به خاطر ایمان‌شان بگذرند] برای شما هیچ دوستی [=تعهد سرپرستی و وظیفه حمایتی] نسبت به آنها نیست، مگر آنکه [حاضر شوند] مهاجرت کنند103 و [اما] اگر از شما در [امر] دین یاری خواستند [وقتی مشرکین به خاطر ایمان در فشارشان گذاشتند]، یاری [آنان] بر شما واجب است،104 مگر آنکه [این یاری] بر علیه قومی باشد که میان شما و آنها پیمانی [برای عدم تعرّض] باشد،105 مسلماً خدا به آنچه می‌کنید بیناست [=چیزی از نظر او نمی‌افتد].

102- درباره مقام ممتاز انصار، آیات 100 (9:100) و 117 سوره توبه (9:117) فرازهای مهمی را مطرح کرده است، جامع‌تر از آن، در آیه 9 سوره حشر (59:9) آمده است که نقش آنها را در جایگاه دادن به مؤمنین و به «ایمان» بیان کرده است، علاوه بر آن، بر اشتیاق مهمان کردن مهاجران، و ایثار و بر خود مقدم داشتن آنان، حتی در لوازم خصوصی‌شان، آفرین گفته است.

103- در آن مقطع تاریخی، مهاجرت، نقطه عطف و نشان صادقانه ایمان به شمار می‌رفت. کسانی که هنوز حاضر نبودند در راه خدا از محیط شرک آلود مکه مهاجرت کنند و دست از تعلقات و پا از سرزمین مادری بَرکنند، هنوز آماده پرواز معنوی نشده بودند. وقتی آنها حاضر به حمایت مهاجران و تقویت جبهه ایمان نبودند، انتظاری از حمایت مهاجران نباید می‌داشتند.

104- اما اگر به خاطر ایمان تحت فشار قرار گرفتند، معلوم می‌شود با دشمن نساخته و پایبند به آرمان خود مانده‌اند، در اینصورت، از آنجائی که عموماً خانواده یا خویشاوند مهاجران محسوب می‌شدند، حمایت از آنان ضرورت پیدا می‌کرد. اتفاقاً چنین یاری طلبی را آیه 75 سوره نساء (4:75) مطرح کرده و مسلمانان را از تعلل در کمک به آنها نکوهش کرده است‌: «وَمَا لَکُمْ لا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِـمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا».

105- اهمیت پایبندی به پیمان با غیرمسلمانان، تا آنجاست که حتی حمایت از همدینان را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و چنین وظیفه خطیری را لغو می‌کند! و اگر در آیه 75 سوره نساء (4:75) دستور حمایت از همدینان صادر شده است، به خاطر نقض پیمان توسط قریش در سال 8 هجرت بود که مسلمانان را به فتح مکه و نجات مؤمنین وادار کرد. اولویت پیمان‌های صلح و مناسبات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... با کشورهای بیگانه، بر منافع ملی تا جائی است که هیچ نظام اسلامی مجاز نیست برای تعقیب مخالفان مسلح خود، قوانین داخلی آن کشورها را، برای مجازات پناهندگان نقض کند: نساء 90 (4:90) - إِلاَّ الَّذِینَ یَصِلُونَ إِلَی قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ مِیثَاقٌ... فاعتبروا یا اولی الابصار!