فَكُّ رَقَبَةٍ

آزاد کردن گردنی [از اسارت] است،11

11 - «رَقَبَه» همان گردن است، اما معنای مجازی آن، به مصداق «رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست...» بند اسارت است. اصل این کلمه «رقب»، معنای حفظ و انتظار دارد و مراقبت و ترقّب [چشم انتظار بودن] از همان ریشه است. «رقیب» نیز که از اسماء نیکوی الهی است دلالت بر مراقبت و محافظت از اعمال بندگان می‌کند [نساء 1 (4:1) و مائده 117 (5:117) ]. به نظر می‌رسد اسیر جنگی را از آن روی رقبه گفته‌اند که آزاد و رها نیست و از او مراقبت می‌شود تا نگریزد. اما «فَکُّ رَقَبَهٍ»، همان منفک و جدا ساختن گردن‌ها از اسارت‌هاست که در بیشتر سوره‌ها عنوان «تحریر رقبه» [آزاد ساختن گردن‌ها از اسارت] آمده است [نساء 92 (4:92) ، مائده 89 (5:89) و مجادله 3 (58:3) ]. یکی از ویژگی‌های ابرار و از موارد صدقات ذکر شده در قرآن، هزینه کردن برای آزادی اسیران شمرده شده است [بقره 177 (2:177) و توبه 60 (9:60) ].
«فَکُّ رَقَبَه»، مقدّمه و شرط «تحریر رقبه» است؛ با منفک و جدا شدن از عوامل اسارت و اتهامات وارد شده است که اسیر آزاد می‌شود. همچنانکه در «فک رهن» با پرداخت بدهی‌هاست که خانه از رهن بانک آزاد می‌گردد [Pay Off]. اما اگر آزاد کردن اسیر در روزگار برده‌داری، امری نیکو به شمار می‌رفت، امروز نوع سنتی برده‌داری منسوخ گردیده و در عوض ملت‌ها با استبداد داخلی یا استیلای خارجی و استعمار نوین اسیر و برده گشته‌اند و آزاد کردن گردن «فَکُّ رَقَبَهٍ» معنا و مفهوم به مراتب گسترده‌تری پیدا کرده است. در مناسبات داخلی کشورها و مقرّرات زندگی شهری نیز امروزه هزاران نفر به دلیل ناتوانی در پرداخت بدهی و چک‌های برگشتی در زندان به سر می‌برند! پرداخت بدهی برخی از بدهکاران آبرومند که گاه مبلغ ناچیزی هم می‌شود، مصداقی از [فک رقبه] محسوب می‌شود. آگاه ساختن مردم از ستم حاکمان، برانگیختن افکار و عقول، بیدار کردن وجدان‌های خفته و رهاسازی گردن اسیران اربابانِ زر و زور و تزویر از بندهای رنگارنگ اسارت نیز [فک رقبه] محسوب می‌شود.