لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ

که همانا انسان را در متن سختی‌ها آفریده‌ایم4 [تا در تلاش برای غلبه بر آنها ساخته شود].

4 - «کَبَدٍ» را رنج و سختی معنا کرده‌اند، همان مشقتی که موجب تصفیه روح آدمی و رشد و کمال او می‌گردد. شگفت آن که کبد [جگر سیاه] نیز که بزرگترین غده آدمی و تصفیه‌خانه بدن نامیده شده، سمومات را به مواد بی‌ضرر مبدّل می‌سازد. کبد مسئول حدود پانصد عملکرد مستقل در ترکیب با دیگر سیستم‌ها و اندامها می‌باشد که مهمترین آنها، مقاومت در برابر عفونت‌ها، تنظیم متابولیسم داروها، مشارکت در فعالیت‌های سوخت و ساز، ذخیره آهن و تولید پروتئین‌های مختلف می‌باشد. کبد تنها اندام داخلی بدن انسان است که توانایی بازتولید بافت‌های از دست رفته را دارد! به این ترتیب آفریدن آدمی در متن کبد [لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ]، محوّل کردن نقشی مشابه نقش کبد به انسان در مصاف سمومات سختی و پالایش در کوره ابتلائات می‌باشد. لغت‌نامه المنجد نیز در کبد بودن [مکابده الامر] را چنین توصیف کرده است: دست و پنجه نرم کردن با سختی‌ها و تحمل آن برای انجام کار، تحمل فقر و مشکلات بی‌نوایی، تحمل سرمای شدید، ترس از سفر در شب را برخود هموار کردن، به وسط میدان شتافتن. آسیاب دستی را نیز به دلیل سخت بودن کار با آن «کبداء» می‌گویند.
نکته دیگر آنکه ترکیب نام «انسان» با حرف اضافه «فی»، علاوه بر این سوره، فقط در دو سوره دیگر آمده است: سوره عصر: «وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ»، و سوره تین آیه 4 (95:4) : «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ». انسان در بهترین استعداد برپایی و رشد آفریده شده است [سوره تین]، برای به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه خود لازم است با سختی‌های راه دست و پنجه نرم کند [سوره بلد]، عمر، در حال گذر، وقت، تنگ و انسان در متن خسران است، مگر به نیروی ایمان و عمل صالح و توصیه دیگران به حق و صبر خود را نجات دهد.
موجودی که انسان نامیده شده، اسامی دیگری نیز دارد که هرکدام از زاویه و بُعدی بر آن نهاده شده است. مثل: اِنس، ناس، آدم، بشر، بریه و انام. اما عنوان «انسان» دلالت بر شخصیت مستقل فردی و ساختار جسمی و روحی این موجود می‌کند که اهل اُنس و الفت، احساسات و عواطف و زندگی اجتماعی است [برای توضیحات بیشتر به پاورقی شماره 8 سوره ناس (114:6) مراجعه شود].