سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ
ما نیز فرشتگان سخت کیفر را فرا میخوانیم.10
10 - قطرهای که در مخالفت با حرکت به سوی دریا، قطره دیگر را از رفتن نهی میکند [ارایت الذی ینهی]، گرچه آن قطره رو به سوی مقصد کرده باشد [عبداً اذا صلی]؛ چگونه او را نهی میکند؛ چه میشد اگر بر جریان حیاتبخش خویش باشد [ارایت ان کان علیالهدی] یا قطرات دیگر را به نگهداری خود [تقوی] در محور جریان توصیه کند [او امر بالتقوی].
شخص طغیان کرده بر طبیعت خود، همچنان از سر لجبازی، جریان رود را انکار میکند [ارایت ان کذّب و توّلی]، غافل از آنکه جریان دهنده این حرکات، او را که از اصل خویش دور مانده میبیند [الم یعلم بان الله یری] و اگر از طغیان دست برندارد، با قوانین قاهرش به جایی که باید به سختی میکشاند [کلا لئن لم ینته لنسفعا...]، نهی دیگران از رفتن و فریب آنها «کذب» است و کنار کشیدن خود و دیگران «خطا»، [ناصیه کاذبه خاطئه]. میتوان قطرات طغیان کرده دیگر را، که محکوم همان قوانیناند، بخواند [فلیدع نادیه]، ولی چه سود که با اشعه سوزان آفتاب به زودی محو میشوند [سندع الزبانیّه].