وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ

[اما] آنهایی که کتاب [تورات و انجیل] به آنها داده شده است، فرقه فرقه نشدند مگر پس از آن که نشانه‌های روشن برای آنها آمد6 [پس علت اختلاف و دشمنی و پراکندگی آنها خصلت‌های خودشان بود، نه کتاب الهی].

6 - آیات بسیاری در قرآن [از جمله: هود 110 (11:110) ، فصلت 45 (41:45) ، سجده 25 (32:25) ، جاثیه 17 (45:17) و...] در مورد اختلافات قوم بنی‌اسرائیل پس از نجات از شرّ فرعون سخن گفته و تأکید کرده است که این اختلافات نه از سر ناآگاهی و بی‌خبری نسبت به شریعت و تورات، بلکه اتفاقاً پس از علم و آگاهی [آل‌عمران 19 (3:19) ، شوری 14 (42:14) ، و جاثیه 17 (45:17) ] و دریافت «بینات» [آل‌عمران 105 (3:105) و بقره 213 (2:213) ] به خاطر خوی «بغی»، یعنی زیاده خواهی و رقابت بر سر مال و موقعیت بوده است.
این سؤال در این زمان، به خصوص برای ملت ما پس از تجربه انقلاب و عملکرد برخی روحانیون به قدرت تکیه کرده همواره مطرح می‌شود که چگونه ممکن است کسانی که یک عمر درس دین خوانده‌اند، آنچه را تبلیغ کرده‌اند به راحتی قربانی منافع دنیایی‌شان کنند!؟ اکثر مردم چنین می‌پندارند که دین همچون فیزیک و شیمی و تاریخ و جغرافیاست که دانستنش الزاماً پایبندی به دنبال می‌آورد، آنها با این پندار عملا گرایش انسان به خیر و شرّ و جاذبه دوگانه رحمن و شیطان یا اهورامزدا و اهریمن و اختیار و انتخاب آدمی را نادیده می‌گیرند. در حالی که دین قانونی الهی بیش نیست که همچون قوانین بشری، دوطرفه بوده و تنها با تمکین به اصول آن تأثیر می‌کند.