التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
ـ [پیروزمندان همان] توبه کنندگان، عبادت کنندگان، ستایش کنندگان [پروردگار]، پویا گران، 148 رکوع کنندگان، سجود کنندگان، آمران به [امور] پسندیده، ناهیان از ناپسند، حافظان حدود خدا هستند و [چنین] مؤمنینی را بشارت ده. 149
148- تا آنجائی که این قلم دیده است، مفسرین و مترجمین قرآن کلمه «سائحون» را روزه دار ترجمه کردهاند، اما روزه دار «صائمون» است و سائحون از ریشه «سَیَحَ» میباشد و همچنانکه از مشتقات سیاحت و سیّاح برمیآید، دلالت بر تحرّک و کنجکاوی برای شناخت میکند و معرّف شخصیتی پویا و پرتحرک با ذهن و ضمیری باز میباشد. در فرهنگ و ادبیات عرب، این واژه را برای آب جاری و دوره گردی [عدم توقف در یک مسجد و مکان] نیز به کار میبرند که نشان میدهد این وصف [که در قرآن برای زنان نیز به کار رفته]، صفت انسانهائی روشنفکر با وسعت نظر و پویائی میباشد [الله اعلم]. در ضمن، به دنبال صفتِ «عابد» قرار گرفتن این واژه، در این آیه [و آیه 5 سوره تحریم] به نظر میرسد توصیفی برای عبادتهای ناشی از پویائی و شناخت، در برابر عبادتهای موروثی، تقلیدی و تشریفاتی باشد. برخی مفسرین سائحین را کسانی معرفی کردهاند که به یک مسجد و یک منبر اکتفا نمیکنند، بلکه سعی میکوشند همه سخنها را بشنوند و انتخاب کنند.
149- در این آیه سیر رشد و کمال را در ده مرحله از توبه تا ایمان نشان داده است؛ گام اول بازگشت از مسیر گمراهی است که اصطلاحاً «توبه» نامیده میشود. گام دوم «عبادت» است؛ عبادت از نظر لغوی، هموار کردن راه و حذف موانع پیشروی است، برخلاف راههای شیطانی که سرازیری و مطابق هوای نفس است، راه خدا دارای صخره و سنگلاخ است و باید سربالائی سختی را طی کرد. گام سوم «حمد» است؛ راه به سوی خدا، گرچه در ظاهر صعب و سخت مینماید، ولی مناظر بدیع و شگفتآوری دارد که رهرو را شیفته و شگفتزده عظمت آیات تکوینی و تشریعی میسازد و زبان به «حمد» و سپاس میگشاید. گام چهارم «سیاحت» است که دلالت بر تحرک و پویائی و سیاحت در آفاق و انفس میکند، بسیاری از مردم در عبادت و حمد خدا راکد و غیرفعال هستند، ولی سائحون به نظر میرسد عبادتگران پویا و پرتلاشی باشند که برای رسیدن به حقیقت تشنه و بیتاباند. سیاح نیز به جهانگرد گفته میشود.
«رکوع» که سرخم کردنی در برابر خداست، نماد خضوع و خشوع و ترک طغیان و عصیان میباشد. کاملتر از رکوع، «سجود» است که سر بر آستان ربّ ذوالجلال و الاکرام بر زمین نهادن و همچون همه موجودات که در سجده دائمی هستند، بندگی خالص و خدمت به خلق کردن است.
تا اینجا سیر و سلوک فردی بود، از این به بعد سلوک اجتماعی و تکالیف جمعی آغاز میگردد که مهمترین آنها، احساس تعهد و مسئولیت در قبال سرنوشت مجتمع ایمانی و مقابله با آفات آن، از طریق فریضه امر به معروف و نهی از منکر میباشد. گام نهم، پاسداری و مراقبت از مقررات و ضوابطی است که در شریعت آمده و چنین مؤمنان آگاه و حساس به «نظامات ارزشی» را «حَافِظُونَ لِحُدُودِ اللهِ» نامیده است. و بالاخره دهمین عنوان، «بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ»، مؤمنین واقعی را که عامل به مراحل نُه گانه قبلی هستند معرفی میکند.