وَإِن نَّكَثُوا أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ

و اگر پس از تعهداتشان [باز هم] پیمان خویش شکستند، 9 و شما را در دین‌تان [به خاطر باورهایتان] مورد طعن قرار دادند، 10 در اینصورت با پیشوایان کفر [=سردمداران آنها] پیکار کنید، چرا که هیچ [پایبندی به] پیمان ندارند، باشد تا [با این شدت عمل، به پیمان مشترک] برگردند.

9- «أَیْمَانَ»، جمع یمین [دست یا طرف راست] و یُمن، برکت و خجستگی است. گویا در روزگاری که مردم سواد امضاء کردن پای قرارداد کتبی را نداشتند، اعراب با فشردن دست راست یکدیگر پیمان می‌بستند و پای حرف و قول خود ایستادن را نشانه مروّت می‌شمردند، از این جهت عهد و پیمان به گونه‌ای مجازی «أَیْمَانَ» نام گرفته است. چند وجهی بودن این کلمه باعث شده است که در برخی موارد معنای دست راست و قدرت می‌دهد و در مواردی معنای سوگند زبانی و بالاخره در مواردی معنای پیمان شخص با خدا [مثل: بقره 225 (2:225) ] یا پیمان‌هائی دوطرفه و تعهدات اجتماعی، که پایبندی به آن در برابر خدا و خلق مسئولیت‌آور است.
10- اصطلاح «طَعَنُواْ فِی دِینِکُمْ» علاوه بر این آیه، در آیه 4 نساء (4:4) نیز [از ناحیه یهودیان] آمده است. طعن اصطلاحاً به ضربه زدن با نیزه گفته می‌شود، هرچند در مفهوم مجازی و استعاره، در عیب جوئی و ایرادگیری هم به کار می‌رود. به نظر می‌رسد طعنه زدن دینی، نه عیب و ایرادگیری‌های عادی شرعی، بلکه زخم زبان‌های نیش و نیزه وار و توهین‌های شدید به باورهای مؤمنین باشد، وگرنه دستور قرآن همواره عفو و صفح در برابر سخنان گزنده مشرکین و اهل کتاب می‌باشد [آل عمران 186 (3:186) ]. طعن، همچون طاعون، فراگیر و کشنده است. در لغت نامه المنجد، بیانیه شدیدالحن اعتراض ‌آمیز به حکومت‌ها یا شخصیت‌های دینی و سیاسی را «رساله طعن» و هیأت رسیدگی به تقلبات انتخاباتی را «لجنه الطعون النیابیه» می‌نامند، که عوارض آن از جنبه فردی فراتر رفته و جنبه عمومی پیدا می‌کند.