وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَـوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
مصلحت نیست که مؤمنان همگی با هم [در راه جهاد] کوچ کنند، 162 اما چرا از هر گروه دستهای کوچ نکنند تا [در معیّت پیامبر در مدرسه جهاد و صحنه عمل] شناخت در دین پیدا کنند، و تا قومشان را، هنگامی که نزدشان بازمیگردند، هشدار دهند، باشد تا [ازخطاها و گمراهیها] حذر کنند؟ 163
162- نَفَر از ریشه «نَفْرْ» که 6 بار در این سوره تکرار شده [آیات 38، 39، 41، 81، 122] و دو بار نیز در سوره نساء [آیه 71 (4:71) ] آمده است، به بسیج سپاه و حرکت به سوی جبهه گفته میشود، نفرت داشتن نیز دور شدن است، اما دور شدنی از روی دشمنی و عناد.
163- منظور از این که مؤمنان دسته جمعی برای جهاد کوچ نکنند، خالی نشدن دیار آنها از نیروهای دفاعی در برابر قبائل متجاوز و انجام سایر خدماتی است که مردان در زندگی اجتماعی به عهده داشتند، اما اعزام دستجاتی از آنها به جبهه، صدمهای به امور عادی جامعه نمیزده و با تقسیم کار قابل جبران بوده است.
از این آیه عدهای اعزام طلبه به حوزههای علمیه و آموزش دروس فقه و اصول را استنباط کردهاند!؟ حال آنکه سخن و سیاق آیات، اعزام به جبهه جنگ در رکاب رسول خداست تا در حوزه عمل و مدرسه جهاد، با اسلام و تسلیم به حقیقت آشنا شوند، نه در حوزه علمیه و با دروس فقه و اصول و... از آن گذشته، هدف این بوده که با شناخت اسلام عملی در صحنه جهاد، هنگام بازگشت به دیار خود مردم را از انحرافات هشدار دهند، نه آنکه شکیات نماز و احکام فرعیه شرعیه را تعلیم دهند!